بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 589 و اگر ديدى كه باز كفار استكبار مىكنند غمگين مباش كه آنان كه نزد پروردگار تواند شب و روز او را تسبيح مىگويند و خسته نمىشوند (38). و يكى از آياتش اين است كه زمين را مىبينى مرده و بىجنب و جوش است ولى وقتى ما باران بر آن نازل مىكنيم به جنب و جوش مىافتد و بالا مىآيد، آرى، آن كس كه مردگان را زنده مىكند همان كسى است كه زمين را زنده مىكند كه او بر هر چيزى قادر است (39). بيان آيات در اين آيات به ايمان نياوردن كفار به قرآن كريم كه در صدر سوره آمده بود، برگشت شده، و متعرض نقشههايى شده كه آنان به منظور ابطال حجت قرآن مىكشيدند. و در اين آيات بين كفار و مؤمنين با استقامت مقابله شده، كفار و پارهاى از عواقب ضلالت آنان را، از يك سو، و مؤمنين با استقامت و پارهاى از پاداشهاى آخرتى ايشان را، از سوى ديگر آورده. و نيز متعرض مطالب متفرقه ديگرى مىشود. " وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ" كلمه" الغوا" امر از مصدر" لغو" است، و لغو به معناى هر چيزى است كه اصل و ريشهاى نداشته باشد، و در كلام به معناى آن گفتارى است كه معنا نداشته باشد. وقتى گفته مىشود" لغى"، و" يلغو"،" لغوا" معنايش اين است كه كار لغو كرد، و مىكند. و كلمه" هذا" كه اشاره به قرآن است، و دو باره نام قرآن را آوردن،" اين قرآن"، دليل بر اين است كه كمال عنايت را به قرآن و از بين بردن آن داشتهاند. و اين آيه دلالت مىكند بر نهايت عجز كفار در مبارزه عليه قرآن، به طورى كه بعد از آنكه نتوانستند كلامى مثل آن را بياورند، و يا اقامه برهانى عليه آن بكنند، كارشان در بيچارگى به اينجا كشيد كه به يكديگر سفارش كنند كه گوش به قرآن ندهند، و هر جا قرآن خوانده شود سر و صداهاى بى معنا در آورند، تا صداى آن شخص به گوش كسى نرسد، و در نتيجه اثرش لغو گردد. و منظور از جمله" باشد كه شما غالب شويد" اين غلبه است. [(رواياتى راجع به حسن ظن به خدا، و مراد از گواهى دادن پوست بدن در قيامت)] " فَلَنُذِيقَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا عَذاباً شَدِيداً ..." لام در جمله" لنذيقن" لام سوگند است. و مراد از" الذين كفروا" به حسب مورد آيه، همان كسانى است كه گفته بودند: به قرآن گوش ندهيد. هر چند كه صرفنظر از مورد، آيه شريفه بر حسب لفظ مطلق است.