بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 78 بَيِّنَةٍ" به مشركين برمىگردد و ديگر نبايد به گفته آن مفسرى «1» كه ضمير را به" شركاء" بر گردانده اعتناء نمود. " بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلَّا غُرُوراً"- اين جمله اعراض از احتجاج گذشته است، به اين بيان كه: داعى مشركين بر شرك ورزيدن، حجتى نبوده كه آنان را بر اين كار وادار كرده باشد، و خواسته باشند بر آن حجت اعتماد كنند، بلكه انگيزه آنها صرف فريبى است كه بعضى نسبت به بعض ديگر روا مىدارند، به اين معنا كه نياكان و اسلاف، آيندگان را مغرور مىكردند به اينكه: بتها نزد خدا شفاعت مىكنند، و نيز رؤساى هر قوم مرءوسين خود را فريب مىدادند به اينكه اين شركاء نزد خداى سبحان شفاعت خواهند كرد، در حالى كه اين وعدهها همه پوچ بود و حقيقت نداشت. احتجاجى كه در آيه شده، عليه تمامى طوايف مشركين است، و نسبت به همه عموميت دارد، چه آنها كه ملائكه و جن و قديسين از بشر را مىپرستيدند، و براى آنها صنمى (بتى) درست مىكردند تا رو به آن بتها بايستند، و چه آنهايى كه روحانيين كواكب را مىپرستيدند، و رو به ستاره، عبادت مىكردند، و براى هر ستاره، صنمى (بتى) مىتراشيدند. و چه آنهايى كه ملائكه و عناصر را مىپرستيدند و ديگر براى آنها صنمى اتخاذ نمىكردند مانند: مشركين فرس قديم- بطورى «2» كه نقل شده-. و چه آنهايى كه بعضى از افراد بشر را مىپرستيدند، مانند: نصارى كه مسيح (ع) را عبادت مىكنند، حجت آيه شريفه عليه همه اين طوايف است. " إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ ..." بعضى «3» از مفسرين گفتهاند:" اين آيه شريفه استينافى است كه نتيجه قبح شرك و دلهره ناشى از آن را بيان مىكند، و ربطى به ما قبل ندارد، مىخواهد بفرمايد: خداى تعالى آسمانها و زمين را حفظ مىكند، چون نمىخواهد فرو بريزند، و يا حفظ مىكند تا فرو نريزند و مضمحل نشوند، چون ممكن الوجود همان طور كه در حال پديد آمدنش محتاج پديد آورنده است، در بقايش نيز محتاج اوست". [استدلال بر توحيد با استناد به ابقاء موجودات و اينكه ابقاء عبارتست از ايجاد و تدبير متوالى] اما آنچه از آيه ظاهر مىشود، اين است كه: خداى تعالى مىخواهد بعد از استدلال بر _______________ (1) روح المعانى، ج 22، ص 203. (2 و 3) روح المعانى، ج 22، ص 204.