بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید صفحهى 9 مؤلف: نظير اين حديث را كافى هم به سند خود از عبد اللَّه بن طلحه روايت كرده «1». و شايد مراد از آن، توصيف اغلب ملائكه باشد، نه همه آنها، و گر نه با سياق آيه كه مىفرمود: " در خلقت هر چه بخواهد اضافه مىكند" و با روايات ديگر كه مىفرمود:" جبرئيل ششصد بال داشت" معارض خواهد بود. و از كتاب توحيد حكايت شده، كه وى به سند خود از ابى حيان تيمى، از پدرش از امير المؤمنين (ع) روايت كرده، كه فرمود: احدى از مردم نيست مگر آنكه با او چند فرشته است، كه وى را از اينكه در چاهى سقوط كند، و يا ديوارى به رويش فرو ريزد، و يا ناملايمى به او برسد، حفظ مىكنند، و اين مراقبت را در طول عمر او ادامه مىدهند تا اجلش فرا رسد، آن گاه او را تنها مىگذارند، تا هر بلايى كه مقدر است، بر سرش بيايد ... «2». و از كتاب بصائر، از سيارى، از عبد اللَّه بن ابى عبد اللَّه فارسى، و غير او روايتى آورده كه نامبردگان بدون ذكر سند، از امام صادق (ع) نقل كردهاند، كه فرمود: كروبيان طايفهاى از شيعيان ما هستند كه از خلق اولند، كه خداى تعالى آنان را در پشت عرش قرار داده، آن قدر نورانى هستند كه اگر نور يكى از ايشان بر تمامى اهل زمين تقسيم شود، ايشان را كفايت كند. آن گاه فرمود: موسى (ع) بعد از آنكه از خدا درخواست ديدن كرد، خداوند به يكى از كروبيان فرمود تا براى كوه تجلى كند، و او هم براى كوه جلوهاى كرد، و با جلوه خود، آن را پاره پاره ساخت «3» 3. و از صحيفه سجاديه حكايت شده كه امام سجاد (ع) در يكى از دعاهايش- كه در باره حاملان عرش خدا، و هر فرشته مقرب اوست- چنين گفته: بار الها! بر حاملان عرشت درود فرست، كه هرگز از تسبيح تو خسته نمىشوند، و از تقديست به تنگ نمىآيند، و از عبادت تو به ستوه نمىآيند، هرگز كوتاهى كردن در انجام وظيفه را بر جديت بر امر تو ترجيح نمىدهند، و از وله و عشق ورزيدن به تو غافل نمىشوند، و به اسرافيل كه صاحب صور شاخص است، آن كه همواره در انتظار فرمان توست، تا با دميدن در آن، خفتگان در قبور و گروگانهاى گور را بيدار كند، و به ميكائيل، آن فرشته آبرومند در درگاهت كه از اطاعتت مكانى رفيع يافته، و جبرئيل كه امين بر وحى توست، و فرمانش در آسمانهايت نافذ است، و نزد تو مكانى دارد، و مقرب درگاه توست، و به روح، كه مسلط بر ملائكه حجابهاست، و آن _______________ (1) روضه كافى، ج 8، ص 272، ح 403، ط بيروت. (2) توحيد صدوق، ص 367، ح 5. (3) بصائر الدرجات، ص 69، ح 2.