بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
پس معناى آيه چنين مىشود: تو قبل از وحى روح، علمى به كتاب و معارف و شرايعى كه در آن است نداشتى، و متصف به اين ايمان كه بعد از وحى دارا شدى نبودى، و ايمان و التزام به يك يك عقايد و اعمال دينى نداشتى. و بنا بر اين آيه مورد بحث منافات ندارد با اينكه آن جناب قبل از بعثت هم ايمان به خدا داشته باشد و اعمالش همه صالح باشد، چون آنچه در اين آيه نفى شده علم به تفاصيل و جزئيات معارفى است كه در كتاب آمده، و نيز التزام اعتقادى و عملى به آن معارف، معلوم است كه نفى علم و التزام تفصيلى ملازم با نفى التزام اجمالى به ايمان به خدا و خضوع در برابر حق نيست.با اين بيان، استدلالى كه بعضى «1» به اين آيه كردهاند كه" رسول خدا (ص) قبل از بعثت ايمان نداشته" رد مىشود. و نيز ديگر محلى براى آن حرفى كه از بعضى نقل شده كه" رسول خدا (ص) قبل از بعثت هم تمامى كمالات علمى و عملى بعد از بعثت را داشته" باقى نمىماند، چون با ظاهر آيه كه مىفرمايد:" تو قبلا نمىدانستى كتاب و ايمان چيست" منافات دارد.و جاى هيچ شكى نيست كه حال رسول خدا (ص) قبل از بعثت با حال آن جناب در بعد از بعثت فرق داشته، آيه شريفه هم به همين فرق داشتن اشاره نموده، مىفرمايد: آنچه بعد از نبوت دارا شد خداى تعالى از طريق وحى به او داد، و خودش در آن دخالتى نداشته." وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا"- ضمير در كلمه" جعلناه" به روح برمىگردد. و مراد از اينكه فرمود" من نشاء" در فرضى كه مراد از روح قرآن باشد رسول خدا (ص) و مؤمنين به آن جناب خواهد بود، چون همه آنان از نور قرآن بهرهمند شده و اهتداء مىيابند. اين در صورتى است كه بگوييم مراد از كلمه" روح" قرآن باشد، و اما اگر مراد از آن، روح امرى باشد، در آن صورت مراد از كلمه" من نشاء" تمامى انبياء و گروندگان از امتهايشان خواهد بود، چون خداى تعالى به وسيله وحى اين روح به انبياء دو كار انجام داده، يكى اينكه انبياء و امتهاى ايشان را به اين وسيله هدايت نموده، و ديگر اينكه انبياء را تسديد و تاييد نموده و به اعمال صالح هدايت و ارشاد فرموده است.(1) روح المعانى، ج 25، ص 58.