پس اينكه فرمود" اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ" معنايش اين است كه شرك آنان را عليه آنان حفظ مىكند، و همچنين گناهان و اعمال فاسدى مترتب بر شرك ايشان است." وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ"- يعنى اعمال مردم به تو واگذار نشده تا تو آن را برايشان اصلاح كنى، و به اين منظور به سوى دين حق هدايتشان كنى. اين آيه شريفه لحنش لحن تسليت دادن به رسول خدا (ص) است.
بحث روايتى
نقل و نقد رواياتى در باره حروف مقطعه قرآن
در الدر المنثور است كه ابن اسحاق و بخارى در تاريخ خود، و ابن جرير به سندى ضعيف از ابن عباس، از جابر بن عبد اللَّه ابن رباب روايت كردهاند كه گفت: روزى ابو ياسر بن اخطب با جمعى از مردان يهود به رسول خدا (ص) عبور مىكردند، در حالى كه آن جناب اول سوره بقره را مىخواند كه مىفرمايد:" الم ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ". از بين آن جمع برادر ابو ياسر، حى بن اخطب به آن جمع ملحق شد، و گفت: هيچ مىدانيد؟ به خدا سوگند من از محمد شنيدم كه از جمله آنچه به وى وحى شده اين را مىخواند:" الم ذلِكَ الْكِتابُ" پرسيدند راستى تو خودت شنيدى؟ گفت: آرى.پس يهوديان نزد رسول خدا (ص) شدند و گفتند: اى محمد يادت نيست كه در ضمن آنچه به تو وحى شده مىخواندى:" الم ذلِكَ الْكِتابُ"؟ فرمود: بلى درست است. گفتند: آيا جبرئيل اين را از ناحيه خدا برايت آورده؟ فرمود: آرى. گفتند: با اينكه خداوند قبل از تو هم انبيايى فرستاده، و ما سراغ نداريم كه هيچ پيغمبرى مدت سرورى و مقدار عمر امتش را دانسته باشد غير از تو كه در اين كلام خود از آن خبر مىدهى؟در همين بين حى بن أخطب به عدهاى كه همراهش بودند گفت:" الف" يك، و" لام" سى، و" ميم" چهل، جمعا مىشود هفتاد و يك، و آيا شما مىخواهيد به دين پيغمبرى درآييد كهمدت سرورىاش و عمر امتش مجموعا هفتاد و يك سال است.