بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
" وَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَ الْأَنْعامِ ما تَرْكَبُونَ" بعضى از مفسرين «1» گفتهاند: مراد از" ازواج"، اصناف موجودات از نر و ماده و سياه و سفيد و امثال آن است.بعضى «2» ديگر گفتهاند: مراد جفت از هر چيز است، چون هر چيزى- به جز خداى تعالى- زوجى دارد، مانند: بالا و پايين، چپ و راست، ماده و نر." وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَ الْأَنْعامِ ما تَرْكَبُونَ" - يعنى" تركبونه" و برايتان از كشتى و چارپايان چيزهايى قرار داد كه سوارش شويد. كلمه" تركبون" از" ركوب" است كه وقتى در مورد حيوانات يعنى اسب و شتر و امثال آن استعمال شود، به خودى خود متعدى مىگردد، و مىگوييم" ركبت الفرس" و چون در مورد كشتى و مانند آن به كار مىرود، با كلمه" فى" متعدى مىگردد، مىگوييم" ركب فيه" همان طور كه در كلام خداى تعالى آمده:" فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ" و اگر در آيه مورد بحث كه سخن از كشتى هم به ميان آمده كلمه" فى" نياورده براى اين است كه جانب انعام را غلبه داده باشد." لِتَسْتَوُوا عَلى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا ...لَمُنْقَلِبُونَ"" استواء بر ظهر" به معناى استقرار بر پشت حيوان، و يا هر مركب ديگر است. و ضمير در كلمه" ظهوره" به" ما" ى موصوله در جمله" ما تركبون" و ضمير در جمله" إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ" نيز به همان موصول برمىگردد، و در اين آيه جمله" لِتَسْتَوُوا عَلى ظُهُورِهِ" با آوردن كلمه" ظهور"، و جمله" استويتم عليه" بدون آوردن كلمه" ظهور"، به يك معنا است، چون هم مىتوان گفت بر پشت حيوان سوار شدم، و هم مىتوان گفت بر حيوان سوار شدم.
مقصود از به ياد آوردن نعمت پروردگار پس از سوار شدن بر كشتىها و چهار پايان
و مراد از" به ياد آوردن نعمت رب بعد از استواء بر پشت حيوان يا كشتى" اين است كه به ياد نعمتهايى بيفتى كه خدا آنها را مسخر انسان كرده، و انسان از آنها استفاده مىكند مثلا از يك محل به محل ديگر مىرود، و بار و بنه خود را حمل مىكند، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:" وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ" «3» و نيز فرموده:" وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها ... وَ تَحْمِلُ أَثْقالَكُمْ إِلى بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بالِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنْفُسِ" «4».و ممكن هم هست مراد از يادآورى نعمت، يادآورى مطلق نعمتها باشد، چون معمولا آدمى از ياد يك نعمت به ياد نعمتهاى ديگر نيز منتقل مىشود.(1 و 2) روح المعانى، ج 25، ص 67.(3) كشتىها را مسخر كرد براى شما تا به امر خدا در دريا جريان يابد. سوره ابراهيم، آيه 32.(4) و چارپايان را آفريد ... و بار و بنه خود را به وسيله آن به نقاط دورى حمل مىكنيد كه بدون آنها نمىتوانيد حمل كنيد، مگر به جان كندن. سوره نحل، آيه 7.