وجوهى كه در باره معناى آيه:" وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ" گفته شده
" وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ" از ظاهر كلام برمىآيد كه ضمير فاعل مستتر در كلمه" جعلها" به اللَّه تعالى بر مىگردد، و ضمير بارز در آن- به طورى كه بعضى «2» گفتهاند- به كلمه" برائت" برمىگردد كه ابراهيم از آن سخن گفت، و معنايش همان معناى كلمه توحيد است، يعنى كلمه" لا اله الا اللَّه" كه مفادش نفى خدايان دروغين است، نه نفى آنها و اثبات خداى تعالى، چون كلمه" اللَّه" در اين جمله مضموم است چون بدل از" اله" است و منصوب نيست تا منصوب به استثناء باشد، و اين مطلبى است روشن و هيچ احتياجى به تكلفهايى كه بعضى از مفسرين مرتكب شدهاند ندارد. گفتهاند كه ضمير در" جعلها" به كلمه توحيد برمىگردد كه از كلام ابراهيم (ع) فهميده مىشود.و مراد از كلمه" عقب" ذريه و فرزندان ابراهيم (ع) است. و معناى جمله" لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ" اين است كه: شايد از عبادت آلهه غير خدا به سوى عبادت خدا برگردند.يعنى بازگردند بعضى از آنها- كه همان پرستندگان غير خدا هستند- به دعوت بعضى ديگر- كه همان پرستندگان خدا هستند- به عبادت خداى تعالى. و از همين جا معلوم مىشود كه مراد از بقاء كلمه در ذريه فرزندان ابراهيم اين است كه ذريه آن جناب چنان نباشد كه به كلى و حتى يك نفر موحد در آنان باقى نماند، بلكه همواره و ما دام كه نسل آن جناب در روى زمين باقى است، افرادى موحد در بين آن يافت بشود و چه بسا اين استجابت همان دعايى باشد كه ابراهيم (ع) قبلا ذكر كرده و عرضه داشته بود:" وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ" «3».بعضى ديگر از مفسرين «4» گفتهاند:ضمير در كلمه" جعل" به ابراهيم برمىگردد، و خلاصه ابراهيم اين كلمه را در ذريه خود قرار داد تا شايد به سوى آن برگردند.
(1 و 2) مجمع البيان، ج 9، ص 45.(3) خدايا مرا و فرزندانم را از اينكه بتها را بپرستيم دور بدار. سوره ابراهيم، آيه 35.(4) روح المعانى، ج 25، ص 76.