بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بعد از آنكه گفتار به ذكر متقين منتهى شد كه آخرت نزد خدا خاص ايشان است، اين موقعيت پيش آمد كه چيزى از سر انجام معرضين از حق كه خود را از ياد رحمان به كورى مىزنند بگويد، و به مال امر آنان اشاره نمايد، و بفرمايد اينكه خود را از ياد خدا به كورى مىزنند، باعث مىشود كه قرينهايى از شيطان ملازمشان گردند كه هيچگاه از ايشان جدا نشوند، تا در آخر با خود وارد عذاب آخرتشان كنند.پس معناى آيه چنين مىشود: كسى كه از ياد خداى رحمان خود را به كورى بزند، و به اين مساله به نظر شبكورها بنگرد، ما شيطانى برايش مىآوريم. و در جاى ديگر تعبير به ارسال كرده مىفرمايد:" أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا" «1» و در آيه مورد بحث كلمه" ذكر" را به كلمه" رحمان" اضافه نموده تا اشاره باشد به اينكه ياد خدا خود رحمتى است از خدا.و معناى قرين در جمله" فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ" مصاحبى است كه هرگز از شخص شبكور جدا نمىشود." وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ" ضمير در" انهم" به شياطين و بقيه ضميرهاى جمع به آنهايى كه از ذكر خدا كورند بر مىگردد. و اگر در آيه قبل ضمير آنان را مفرد آورد و فرمود:" كسى كه از ذكر رحمان خود را به كورى زند شيطانى برايش قرار مىدهيم" و در اين آيه ضمير را جمع آورده، به اعتبار معناى" من يعش" مىباشد، و كلمه" يصدونهم" از مصدر" صد" است كه به معناى برگرداندن و منصرف كردن است. و منظور از" السبيل" راه خدا است كه عبارت است از دين توحيد كه ذكر، بشر را به سويش دعوت مىكند.و معناى آيه اين است كه:شيطانها اينگونه افراد را كه از ياد خدا خود را به كورى مىزنند از ذكر منصرف مىكنند، و آن وقت است كه مىپندارند به سوى حق راه يافتهاند. و اين پندار غلط- كه وقتى از راه حق منحرف مىشوند گمان مىكنند هدايت يافتهاند- خود نشانه تقييض قرين است، يعنى نشانه آن است كه از تحت ولايت خدا در آمده، و در تحت ولايت شيطان قرار گرفتهاند، براى اينكه انسان به طبع اولى خود مفطور بر اين است كه متمايل به حق باشد، و به حكم فطرتش مىخواهد هر چيزى را كه به وى عرضه مىشود بشناسد، ولى اگر سخن حقى بر او عرضه شود و او به پيروى هواى نفسش از پذيرفتن آن سرباز زند و همين روش را ادامه دهد، خداوند مهر بر دلش زده، چشم دلش را كور مىكند، و قرينى برايش مقدر مىكند، آن وقت ديگر با هر حقى كه مواجه شود آن را بر باطل منطبق مىكند، با اينكه فطرتا متمايل به آن است، ولى شيطانش او را به اين تطبيق دعوت مىكند، در نتيجه مىپندارد كه راه همين است، و نمىفهمد كه در بيراهه است، مىپندارد كه بر حق است، و احتمال هم نمىدهد كه راه باطل را مىرود.(1) آيا نمىبينى كه شيطانها را به سراغ كافران فرستاديم تا به نوعى تحريكشان كنند. سوره مريم، آيه 83.