بحث روايتى
توضيحى در باره رواياتى كه جمله" وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ"
...
توضيحى در باره رواياتى كه جمله" وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ" را به امامت ذريه ابراهيم (ع) تفسير كردهاند
در مجمع البيان در ذيل جمله" وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ" آمده كه بعضى گفتهاند:منظور از" كلمه باقيه در نسل آن جناب" امامت است كه تا روز قيامت در ذريه آن جناب باقى است- نقل از امام صادق (ع)- «2».مؤلف: و در اين معنا روايات ديگرى نيز هست كه در بعضى از آنها، آيه شريفه بر امامت از نسل امام حسين (ع) تطبيق شده.و دقت در اين روايات اين معنا را به دست مىدهد كه بناى آن بر اين است كه ضمير در" جعلها" به هدايتى برگردد كه از جمله" سيهدين" استفاده مىشود. و در سابق هم در آيه" إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً" گفتيم كه وظيفه امام هدايت مردم است در ملكوت و واقع اعمالشان، به اين معنا كه با ارشاد خود ايشان را به سوى خداى سبحان سوق دهند، و به درجات قرب به خداى عز و جل نزديك گردانند، و عمل هر صاحب عملى را به آن منزلتى كه عملش اقتضاء دارد نازل سازند، البته با در نظر داشتن اينكه حقيقت هدايت از خدا است، و اگر به امام هم نسبت مىدهيم به تبع يا بالعرض است.و فعليت هدايتى كه از ناحيه خدا به سوى خلق نازل شده، نخست شامل امام مىشود و سپس از ناحيه امام به سوى سايرين افاضه مىشود، پس هدايت امام تمامترين مراتب هدايت است، و هدايتهاى ديگران ما دون آن است. و اينكه ابراهيم (ع) گفت:" فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ" و قيدى براى هدايت نياورد، خود دليل است بر اينكه مراد از هدايت، مطلق هدايت است، هم مىتواند با عالىترين مراتب هدايت كه حظ امام از آن مرتبه است منطبق شود، و هم بر ديگر مراتب. پس مىتوانيم بگوييم منظور از آن، امامت است، و همين امامت است كهكلمهاى است باقى در نسل ابراهيم (ع).
(1) اين آيه شريفه به روشنى دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (ص) در همين دنيا كه بوده با عالم برزخ كه انبياء سابق در آن هستند اتصال و ارتباط داشته هم چنان كه تشريع" السلام عليك ايها النبى و رحمة اللَّه و بركاته" در آخر هر نماز به روشنى دلالت دارد بر اينكه آن جناب بعد از رحلت هم به عالم دنيا ارتباط و اتصال دارد و سلام ما را مىشنود. مترجم.(2) مجمع البيان، ج 9، ص 45.