بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
و معناى جمله" وَ لا يَكادُ يُبِينُ" اين است كه او هرگز نمىتواند مقصود خود را تفهيم كند. و بعيد نيست كه اين سخن را به آن جهت گفته كه سابقه قبل از رسالت موسى (ع) را مىدانسته، كه مردى كم حرف بوده، و يا لكنتى در زبان داشته، و فرعون خبر نداشته از اينكه موسى (ع) از خدا خواست تا لكنت را از زبانش بردارد، و به حكايت قرآن عرضه داشت:" وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي" «1» و خداى تعالى هم دعايش را مستجاب نموده، فرمود:" قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى" «2».و در صدر آيه در جمله" أَمْ أَنَا خَيْرٌ ..." كلمه" أم" هم مىتواند منقطعه باشد، و هم متصله. اگر منقطعهاش بگيريم بيانگر كلام سابق مىشود و معناى جمله چنين مىشود" بلكه من از موسى بهترم، براى اينكه او چنين و چنان است". و اگر متصله بگيريم، يكى از دو طرف ترديدش با همزه استفهامش حذف شده، و تقديرش چنين است:" أ هذا خير ام انا خير ...- آيا اين موسى بهتر است و يا من ...".و در مجمع البيان مىگويد: سيبويه و خليل حرف" ام" را عاطفه گرفتهاند. و جمله" انا خير" را عطف بر آخر آيه قبلى، يعنى جمله" أَ فَلا تُبْصِرُونَ" گرفتهاند، چون معناى" انا خير" همان معناى" ام تبصرون" است، پس گويا فرموده:" أ فلا تبصرون ام تبصرون" چون به نظر فرعون اگر مردم مىگفتند" تو بهترى" داراى بصيرت بودند «3». در حقيقت خواستهاند بگويند به كار بردن جمله" أَمْ أَنَا خَيْرٌ" در جاى" أم تبصرون" از باب به كار بردن مسبب در جاى سبب، و يا به كار بردن سبب در جاى مسبب است.و به هر حال فرعون در اين آيه شريفه نام موسى (ع) را نبرد، و از او به اسم اشاره" هذا- اين" تعبير كرد كه اين خود نوعى تحقير و توهين است. و همچنين جمله" الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لا يَكادُ يُبِينُ" تحقير را مىرساند، و علت بهتر نبودن موسى را بيان مىكند." فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ"كلمه" اسورة" جمع" سوار"- به كسر سين- است كه راغب آن را معرب كلمه" دستواره" دانسته «4». مىگويند: «5» رسم مردم آن روز بود كه وقتى كسى را بر خود رئيس مىكردند، دستبندى از طلا به دستش و گردنبندى از طلا به گردنش مىانداختند. و بنا بر اين معناى آيه چنين مىشود: اگر موسى رسول مىبود، و بدان جهت بر مردم سيادت و سرورى مىداشت بايد از آسمان دستبندى از طلا برايش انداخته مىشد.(1) گره از زبانم بگشاى تا سخنم را بفهمند. سوره طه، آيه 30.(2) به درخواستت رسيدى اى موسى، سوره طه، آيه 38.(3) مجمع البيان، ج 9، ص 51.(4) مفردات راغب، ماده" سور".(5) روح المعانى، ج 25، ص 90.