ترجمه آيات
و اين چنين به سويت وحى كرديم قرآنى عربى را تا مردم مكه و پيرامون آن را انذار كنى و از روز جمع (قيامت) كه شكى در آن نيست بترسانى، روزى كه دستهاى در بهشت و دستهاى در جهنم خواهند بود (7).اگر خدا مىخواست مىتوانست همه را امتى واحد قرار دهد، اما (سنتش بر اين قرار گرفته كه) هر كس را بخواهد در رحمتش داخل سازد، و ستمگران هيچ سرپرست و ياورى نداشته باشند (8).آيا به راستى غير از خدا اوليائى گرفتهاند؟ در حالى كه ولى (مردم) تنها خداست و تنها او مردگان را زنده مىكند، و تنها او بر هر چيز قادر است (9).و در هر چيز كه اختلاف كنيد داورى در آن به عهده خدا است، متوجه باشيد كه اين خدا است كه پروردگار من است، و من تنها بر او توكل مىكنم، و به سوى او باز مىگردم (10).او كه پديد آورنده آسمانها و زمين است، و از جنس خود شما برايتان همسرانى آفريد، و نيز براى چارپايان جفت خلق كرد، و به اين وسيله نسل شما و چارپايان را زياد كرد. هيچ چيزى مثل او نيست، و او شنوا و بينا است (11).كليدهاى رحمت آسمانها و زمين از آن او است، روزى را براى هر كس بخواهد گشاده مىكند، و براى هر كه بخواهد تنگ مىگيرد، آرى او به هر چيزى داناست (12).بيان آيات
اين آيات فصل دوم از آيات اين سوره است كه در آن نيز مساله وحى را معرفى مىكند. چيزى كه هست در اين آيات وحى را از نظر نتائجى كه مترتب بر آن است معرفى مىكند، هم چنان كه در فصل سابق خود آن را معرفى مىكرد و به آن اشاره مىنمود.در اين فصل مىفرمايد: غرض از وحى انذار مردم است، و مخصوصا انذارى كه مربوط به روز قيامت است، روزى كه همه مردم در آن جمع مىشوند و گروهى به سوى بهشت، و گروهى ديگر به سوى آتش مىروند.چون اگر مردم به چنين روزى تهديد و انذار نشوند، دعوت دينى به نتيجه نمىرسد و تبليغ دينى سودى نمىبخشد. آن گاه اين نكته را بيان مىكند كه دو دسته شدن مردم چيزى است كه مشيت خداى سبحان به آن تعلق گرفته، و به همين منظور دين را براى مردم تشريع كرده، و از راه وحى مردم را از روز جمع انذار نموده، چون او ولى مردم است، و آنها را بعد از مردن زنده مىكند، و بين آنان در آنچه اختلاف مىكردند حكم مىفرمايد.آن گاه رشته كلام به مساله توحيد ربوبيت كشيده مىشود، و اينكه به جز خداى تعالى ربى نيست، چون صفاتى كه رب بايد داشته باشد مختص به خداست، و هيچ شريكى در هيچ يك از آن صفات شركت ندارد.