بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مىفرمايد: ما فهم قرآن را با زبان و بيان خود تو كه زبانى عربى است آسان كرديم تا شايد ايشان- يعنى قوم تو- متذكر شوند. در نتيجه آيه مورد بحث قريب المعنى با آيه" إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ" «1» مىباشد.ولى بعضى از مفسرين «2» گفتهاند:مراد از تيسير كتاب به لسان رسول خدا (ص)، اين است كه با اينكه آن جناب امى و درس ناخوانده بود، قرآن را بر زبانش جارى ساخت تا آيت و معجزهاى بر صدق نبوتش باشد. ولى اين معنا از سياق قبلى كه گفتيم خلاصه مطالب سوره است بعيد است." فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ" گويا اين جمله نيز- بخاطر حرف فايى كه با آن ابتداء شده- متفرع بر همان چيزى است كه آيه قبلى متفرع بر آن بود. و حاصل معنا چنين است: ما قرآن را به وسيله عربيت آسان كرديم به اين اميد كه مردم متذكر شوند، ولى متذكر نشدند، بلكه هم چنان در شك خود سرگرم بازى هستند، و منتظر عذابى هستند كه براى تكذيب كنندگان مفرى از آن نيست، پس منتظر آن عذاب باش، هم چنان كه خود آنان منتظرش هستند.و اينكه آنان را منتظر خوانده، از باب استهزاء به ايشان است. يكى از حرفهاى بى ربطى كه در تفسير اين آيه گفتهاند اين است كه: اين آيه نسخ شده، چون دستور متباركه با كفار را مىدهد، و آيه جهاد آن را نسخ كرده است.
بحث روايتى
رواياتى در باره" تبع"، شفاعت و ...
در مجمع البيان در ذيل آيه" أَ هُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ" مىگويد:سهل بن ساعد از رسول خدا (ص) روايت كرده كه فرموده: تبع را ناسزا مگوييد، چون او اسلام آورده بود «3».مؤلف: اين معنا در الدر المنثور هم از ابن عباس، و نيز از ابن عساكر، از عطاء بن ابى رباح، از رسول خدا (ص) روايت شده «4».(1) سوره زخرف، آيه 3.(2) روح المعانى، ج 25، ص 137.(3) مجمع البيان، ج 9، ص 66.(4) الدر المنثور، ج 6، ص 31.