بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
و آيات قرآن كريم نيز از اين جهت آيات ناميده شدهاند كه بيانگر آيات تكوينيه هستند، آيات تكوينيهاى كه گفتيم بر هستى و صفات خدا دلالت دارند. و يا از اين جهت آيات ناميده شدهاند كه بيانگر معارف اعتقادى و يا احكام عملى، و يا احكام اخلاقى مىباشند. احكامى كه خدا آن را مىپسندد، و بدان امر مىكند، و از بندگانش مىخواهد كه به آنها عمل كنند، چون مضامين آن آيات بر آن احكامى دلالت دارد كه از ناحيه خدا نازل شده است، و ايمان به اين آيات ايمان به دلالت آنها بر خداى تعالى است كه قهرا ملازم با ايمان به مدلول آنها نيز هست.و نيز معجزات را از اين رو آيات مىنامند كه اگر از قبيل مرده زنده كردن و امثال آن باشد، آياتى كونيه است، و همان دلالت آيات كونيه را دارد. و اگر از قبيل پيشگوييها و يا خود قرآن كريم باشد كه برگشت دلالت آنها نيز به دلالت آيات كونيه خواهد بود، چون با هستى خود، دلالت مىكند بر هستى خداى تعالى و صفات او." تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ" - اين جمله اشاره است به آيات قرآنى كه بر آن جناب تلاوت شده، و ممكن هم هست اشاره باشد به آيتهاى وجوديى كه در سه آيه قبل بدان اشاره شده بود. اين سؤال پيش مىآيد كه پس چرا فرمود" نتلوها" در پاسخ مىگوييم به اين عنايت كه دال و مدلول با هم متحدند. پس بنا بر اين احتمال، در اين جمله، در عين حال كه فرموده:" نتلوها" نظرى به آيت بودن قرآن ندارد." فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَ آياتِهِ يُؤْمِنُونَ"- بعضى از مفسرين «1» گفتهاند: اين جمله از قبيل اين سخن است كه كسى بگويد:" من از زيد و كرمش در شگفتم" با اينكه از زيد در شگفت نيست، بلكه از كرم و سخاوت او در شگفت است. و معناى جمله بر حسب نظر دقيق اين است كه كرم زيد مرا به شگفت آورده، و زيد از حيث كرمش مرا به شگفت درآورده، در نتيجه معناى جمله مورد بحث هم اين مىشود كه بعد از آيات خدا- يعنى آيات قرآنش- ديگر به چه سخنى ايمان مىآورند، يعنى وقتى به اين سخن ايمان نياورند ديگر بعد از آن به چه سخنى ايمان خواهند آورد.بعضى «2» ديگر گفتهاند: در اين جمله چيزى حذف شده، و تقديرش چنين است:" اذا لم يؤمنوا فباى حديث بعد حديث اللَّه و آياته يؤمنون" يعنى اينان كه ايمان نياوردند، ديگر به چه حديثى بعد از حديث خدا و آياتش ايمان مىآورند.(1) تفسير كشاف، ج 4، ص 285.(2) مجمع البيان، ج 9، ص 73.