مفاد كلمه" منه" در جمله" وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً مِنْهُ"
" وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً" - معناى تسخير آنچه در آسمانها و زمين است براى انسان، اين است كه اجزاء عالم مشهود همه بر طبق يك نظام جريان دارد، و نظامى واحد بر همه آنها حاكم است و بعضى را به بعضى ديگر مرتبط، و همه را با انسان مربوط و متصل مىسازد، و در نتيجه انسان در زندگى خود از موجودات علوى و سفلى منتفع مىشود، و روز به روز دامنه انتفاع و بهرهگيرى جوامع بشرى از موجودات زمينى و آسمانى گسترش مىيابد، و آنها را از جهات گوناگون واسطه رسيدن به اغراض خود يعنى مزاياى حياتى خود قرار مىدهد، پس به همين جهت تمامى اين موجودات مسخر انسانند.و كلمه" من" در" منه" ابتداء را مىرساند، و ضمير آن به خداى تعالى برمىگردد، و اين جار و مجرور حال است براى آنچه در آسمانها و زمين است. و معنايش اين مىشود كه خداى تعالى تمامى آنچه را كه در آسمانها و زمين است مسخر شما كرد، در حالى كه هستى همه آنها از ناحيه خدا آغاز شده است.پس ذوات همه موجودات از ناحيه خدا آغاز شده، چون او آنها را ايجاد كرده، در حالى كه قبل از ايجاد الگويش را از جايى نگرفته. و همچنين آثار و خواص آنها نيز مخلوقات اويند كه يكى از آثار و خواص آنها همين ارتباط آنها به يكديگر است كه نظام جارى در آنها بوجود آورده، نظامى كه با زندگى انسانها مرتبط است، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:" اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ" «1» و نيز فرموده:" إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ" «2».مفسرين «3» براى كلمه" منه" معانى ديگرى ذكر مىكنند كه هيچ يك از آنها خالى از تكلف نيست، و به همين جهت متعرض آنها نشديم." إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ"- وجه ارتباط آيات نامبرده با تفكر روشن است.(1) خدا است كه خلق را بدون الگو ايجاد كرده و دوباره اعادهاش مىكند. سوره روم، آيه 11.(2) او به حقيقت نخست خلق را بيافريند و (پس از مرگ) دوباره به عرصه قيامت بازگرداند. سوره بروج، آيه 13.(3) روح المعانى، ج 25، ص 145.