معناى سخن منكران معاد:" ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا
...
معناى سخن منكران معاد:" ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ" و اشاره به چند قول در معناى اين آيه
" وَ قالُوا ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ ..."راغب گفته: كلمه" دهر" در اصل به معناى طول مدت عالم از اول پيدايش تا آخر انقراض آن بوده، و در آيه شريفه" هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ" «3» به همين معنا است، ولى بعد از آن هر مدت طولانى را هم دهر گفتهاند. و معناى اين كلمه با معناى كلمه" زمان" فرق دارد، براى اينكه كلمه زمان هم به مدت بسيار اطلاق مىشود و هم به مدت اندك «4».و آيه شريفه به طورى كه از سياقش استفاده مىشود- چون سياقش سياق احتجاج عليه وثنى مذهبان است كه صانع را قبول دارند ولى منكر معادند- بايد حكايت كلام مشركين باشد كه گفتيم منكر معادند، نه كلام دهرى مذهبان كه هم مبدأ را منكرند و هم معاد را و تمامى بود و نبود حوادث را كار دهر مىدانند، بخاطر اينكه در آيات قبل هيچ سخنى از دهريها به ميان نيامده بود تا بگوييم اين آيه هم مربوط به ايشان است.پس ضمير" هى" در جمله" ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا" به" حيات" برمىگردد، و معنايش اين است كه: ما هيچ حياتى نداريم، مگر همين حيات دنيا، و ديگر ما وراى آن، حياتى نيست، پس آن حياتى كه دين الهى ادعا دارد كه بعد از مردن روزى زنده- مىشويم و حيات ديگرى را از سر مىگيريم به نام حيات آخرت، وجود ندارد. و اين خود قرينهاى استكه اين احتمال را تاييد مىكند كه مراد از جمله" نَمُوتُ وَ نَحْيا" جمله" يموت بعضنا و يحيا بعضنا الآخر" باشد، يعنى همواره بعضى مىميريم و بعض ديگر زنده مىمانيم، بزرگسالان مىميرند و نوباوگان جاى آنها را مىگيرند و به اين وسيله بقاء نسل انسانى استمرار مىيابد.
(1) بگو هدايت تنها و تنها هدايت خداست. سوره بقره، آيه 120.(2) كسى كه خدا گمراهش كند، ديگر راهنمايى برايش نيست. سوره مؤمن، آيه 33.(3) سوره دهر، آيه 1.(4) مفردات راغب، ماده" دهر".