بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
در اين آيه سه بار كلمه" رب" آمده و فرموده:" رَبِّ السَّماواتِ"،" رَبِّ الْأَرْضِ" و آن گاه به جاى آن دو فرموده:" رَبِّ الْعالَمِينَ" تا تصريحى روشنتر كرده باشد به اينكه ربوبيت و تدبير او شامل تمامى عالمها است، و اگر از همان اول به كلمه" رَبِّ الْعالَمِينَ" اكتفاء كرده بود، ممكن بود كسى توهم كند كه خداى تعالى رب مجموع عالم است، و اما رب تك تك نواحى عالم ديگرانند، مثلا رب آسمانها كسى ديگر، و رب زمين هم كسى ديگر است، هم چنان كه چه بسا وثنيت نظير اين توهم را داشته باشد.و نيز اگر چنانچه به همان" رَبِّ السَّماواتِ" و" رَبِّ الْأَرْضِ" اكتفاء مىكرد، باز صريح در اين نبود كه خداى تعالى رب غير آن دو نيز هست، و همچنين است اگر به يكى از اين دو جمله اكتفاء مىكرد." وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ" كلمه" كبرياء"- به طورى كه راغب گفته- به معناى ترفع از انقياد است «1» يعنى اينكه كسى زير بار رام شدن نرود.و از ابن اثير نقل كردهاند كه گفته: به معناى عظمت و ملك است «2». و در مجمع البيان گفته: به معناى سلطان قاهر، و نيز عظمت قاهر و عظمت رفيعه است «3».و اين كلمه به هر حال از كلمه" كبر" بليغتر است، يعنى مبالغه در كبر را مىرساند و در عظمتهاى غير حسى استعمال مىشود، كه برگشت آن به كمال وجود و غير متناهى بودن كمال او است." وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ"- يعنى خداى تعالى در همه جا كبريايى دارد، نه در آسمانها كسى بالاتر از او است و نه در زمين، در هيچ جاى عالم كسى نيست كه خداى را زير دست خود كند. و اگر در جمله" لَهُ الْكِبْرِياءُ" خبر كه كلمه" له" است بر مبتدا، يعنى" الكبرياء" مقدم آمده، براى اين است كه انحصار را برساند، هم چنان كه در جمله" له الحمد" نيز اين انحصار افاده مىشود.(1) مفردات راغب، ماده" كبر".(2) روح المعانى، ج 26، ص 3.(3) مجمع البيان، ج 9، ص 81.