حرف" باء" در كلمه" بالحق" باى ملابست است. و مراد از" اجل مسمى" نقطه انتهاى وجود هر چيز است، و مراد از آن نقطه در آيه شريفه، اجل مسماى براى مجموعه عالم است و آن روز قيامت است كه در آن روز آسمان مانند طومار در هم پيچيده گشته، و زمين به زمينى ديگر مبدل مىشود و خلايق براى واحد قهار ظهور مىكند.و معناى آيه اين است كه: ما عالم مشهود را با همه اجزاى آن، چه آسمانى و چه زمينى، نيافريديم مگر به حق، يعنى داراى غايت و هدفى ثابت، و نيز داراى اجلى معين كه وجودش از آن تجاوز نمىكند، و چون داراى اجلى معين است قهرا در هنگام فرا رسيدن آن اجل فانى مىشود، و همين فانى شدنش هم هدف و غايتى ثابت دارد، پس بعد از اين عالم عالمى ديگر است كه آن عبارت است از عالم بقاء و معاد موعود. و در معناى" به حق بودن خلقت" در سابق مكررا سخن به ميان آمد." وَ الَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنْذِرُوا مُعْرِضُونَ"- مراد از" الذين كفروا" مشركين است، به دليل آيه بعدى كه مىفرمايد:" قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ". و ليكن از ظاهر سياق بر مىآيد كه مراد از كفر آنان، تنها كفر به معاد است، نه كفر به يگانگى خدا و ساير عقائد باطله آنان. و كلمه" ما" در" عما" مصدريه، و يا موصوله است، اما احتمال دوم با سياق سازگارتر است در نتيجه معناى جمله چنين مىشود: و مشركين كه منكر معادند از آنچه انذار مىشوند (يعنى از روز قيامت، و عذاب اليمى كه در آن روز مخصوص مشركين به خداست) اعراض مىكنند، و روى برمىگردانند.