بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بعضى «1» ديگر گفتهاند: كلمه مزبور مفعول له است، و تقدير كلام" و وصينا الانسان بوالديه لاحساننا اليهما" است. و نيز وجوهى ديگر از اين قبيل.و به هر حال" بر به والدين و احسان به ايشان" از احكام عمومى خداست كه همانطور كه در تفسير آيه" قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً" «2» گذشت، در همه شرايع تشريع شده، و به همين جهت فرمود:" وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ" و سفارش را عموميت داد به هر انسانى، نه تنها مسلمانان.آن گاه دنبال اين سفارش اشاره كرد به ناراحتىهايى كه مادر انسان در دوران حاملگى، وضع حمل و شير دادن تحمل مىكند تا اشاره كرده باشد به ملاك حكم، و عواطف و غريزه رحمت و رأفت انسان را برانگيزد، لذا فرمود: " حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً" و اما اينكه فرمود:" وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً" بدين حساب است كه به حكم آيه" وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ" «3» و آيه" وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ" «4» دوران شير دادن به فرزند دو سال است، و كمترين مدت حاملگى هم شش ماه است، كه مجموع آن سى ماه مىشود.و كلمه" فصال" به معناى فاصله انداختن بين طفل و شير خوردن است، و اگر كلمه" دو سال" را ظرف قرار داد براى فصال، به اين عنايت است كه آخرين حد شير دادن دو سال است، و معلوم است كه اين محقق نمىشود، مگر به گذشتن دو سال." حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً"-" بلوغ اشد" به معناى رسيدن به زمانى از عمر است كه در آن زمان قواى آدمى محكم مىشود. و ما در تفسير آيه" وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً" «5» اختلافى را كه مفسرين در معناى" بلوغ أشد" دارند نقل كرديم، و گفتيم كه بلوغ چهل سال عادتا ملازم با رسيدن به كمال عقل است." قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ"(1) روح المعانى، ج 26، ص 17.(2) سوره انعام، آيه 151.(3) مادران فرزندان خود را دو سال كامل شير مىدهند. سوره بقره، آيه 233.(4) از شير گرفتنش در دو سال است. سوره لقمان، آيه 14.(5) سوره يوسف، آيه 22.