ترجمه تفسیر المیزان جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 18

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و جمله" فِي أَصْحابِ الْجَنَّةِ" متعلق است به جمله" نتجاوز" و معنايش اين است كه: ما از گناهان آنان نيز در جمله كسانى كه گناهانشان بخشوده مى‏شود و اهل بهشت مى‏شوند، درمى‏گذريم. در نتيجه جمله مزبور حال از ضمير" عنهم" خواهد بود.

" وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ"

- يعنى خداوند با اين كلام خود وعده‏شان مى‏دهد وعده‏اى صدق كه تا كنون به زبان انبياء و رسل وعده داده مى‏شدند. ممكن هم هست مراد اين باشد كه در قيامت با اين تقبل و تجاوز آن وعده صدقى كه در دنيا داده مى‏شدند منجز مى‏شود.

" وَ الَّذِي قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي"

بعد از آنكه وضع انسان تائب و تسليم به خدا، و درخواست او براى خلوص و اخلاص و نيكى به والدين، و اصلاح اولادش را ذكر كرد، در مقابل اين انسان، انسان ديگرى را يادآور شده كه به خدا و رسولش و معاد، كفر مى‏ورزد، و چون پدر و مادرش او را به سوى ايمان دعوت نموده از معاد مى‏ترسانند عاق پدر و مادر مى‏شود.

پس اينكه فرمود:" وَ الَّذِي قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُما"، ظاهرش اين است كه مبتدايى است در معناى جمع كه خبرش جمله" أُولئِكَ الَّذِينَ" است. و كلمه" اف" يك كلمه است ولى دو معنا را اظهار مى‏دارد، يكى خستگى و يكى هم خشم. و جمله" أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ" استفهامى است توبيخى، و معنايش اين است كه:

آيا مرا تهديد مى‏كنى كه يك بار ديگر از قبرم بيرونم كنند، و براى پس دادن حساب حاضرم سازند، و خلاصه آيا مرا به معاد تهديد مى‏كنى؟

در حالى كه" وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي" امت‏هايى كه قبل از من بودند و هلاك شدند، احدى از آنان زنده و مبعوث نشد.

و اين استفهام در حقيقت به پندار آنان حجتى بوده بر نفى معاد، به اين بيان كه اگر در اين ميان احياء و بعثى مى‏بود، بايد بعضى از افرادى كه تا كنون مرده‏اند زنده شده باشند، با اينكه مردگان تا امروز بشر، در اين قرنهاى طولانى كه نمى‏توان آغازش را دقيقا معين كرد، آن قدر زياد بودند كه از حد شمار بيرونند، و از هيچ يك آنها خبر و اثرى نشده. ولى اين نابخردان اينقدر نفهميده‏اند كه اگر بعضى از مردگان گذشته زنده مى‏شدند، در دنيا زنده مى‏شدند، و تهديد و وعيد خداى سبحان اين نيست، بلكه زنده شدن در آخرت و برخاستن در نشاه ديگر است نه در دنيا.

/ 590