ترجمه تفسیر المیزان جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 18

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اقوال مختلف در باره اينكه" احقاف"
...

اقوال مختلف در باره اينكه" احقاف" در كجا واقع است؟

و توضيح گفتگوى هود (ع) با قوم عاد

كلمه" اخا عاد- برادر عاد" به معناى هر كسى است كه از طرف پدر به اين قوم نسبت داشته باشد. و منظور از اين برادر، هود پيغمبر (ع) است. و كلمه" احقاف" نام سرزمينى است كه قوم عاد در آن زندگى مى‏كرده‏اند، و آنچه يقين به نظر مى‏رسد اين است كه اين سرزمين در جنوب جزيرة العرب بوده، ولى امروز هيچ اثرى از آن قوم در آن باقى نمانده. و در اينكه در چه نقطه از جنوب واقع بوده اختلافست. بعضى «1» گفته‏اند در بيابانى بوده بين عمان و مهرة. و بعضى «2» گفته‏اند ريگزارى است كه بين عمان و حضرموت واقع شده، بعضى «3» ديگر گفته‏اند ماسه‏هاى لب درياى قريه شجره است، و شجره محلى است در سرزمين يمن. بعضى «4» ديگر چيزهايى ديگر گفته‏اند.

" وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ"

- كلمه" نذر" جمع" نذير" است، و مراد از آن به طورى كه از سياق برمى‏آيد رسولان خدا است. و اما اينكه بعضى «5» از مفسرين كلمه" نذر" را به معناى رسولان و علماء كه نائبان رسولانند گرفته‏اند، تفسير درستى نيست.

مفسرين «6» جمله" مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ" را به كسانى كه قبل از او بودند، و جمله" وَ مِنْ خَلْفِهِ" را به كسانى كه بعد از او آمدند تفسير كرده‏اند. البته عكس اين نيز ممكن است، و مى‏شود گفت مراد از" بَيْنِ يَدَيْهِ" بيم رسانان زمان او، و از" من خلفه" بيم رسانان قبل از او باشند. و بنا بر احتمال اول بهتر آن است كه بگوييم گذشتن بيم رسانان در" مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ" و در" مِنْ خَلْفِهِ" كنايه باشد از اينكه اين دو طائفه در زمان فترت و نبودن انبياء به سوى مردم آمدند و بيم رساندند.

" أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ"- اين جمله، كلمه" انذار" در جملات قبل را تفسير مى‏كند، و اشاره دارد به اينكه اساس دين آن جناب كه زير بناى تمامى جزئيات دينى او است توحيد بوده است.

" إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ"

- اين جمله دعوت انبياء را به توحيد تعليل مى‏كند، و ظاهرا مراد از روز عظيم روز عذاب انقراض باشد، نه روز قيامت، به دليل اينكه به زودى مى‏فرمايد:" فَأْتِنا بِما تَعِدُنا- اگر راست مى‏گويى وعيدى كه به ما مى‏دهى بياور" و نيز مى‏فرمايد:" بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ- اين همان عذابى است كه در باره‏اش عجله مى‏كرديد". و بقيه الفاظ آيه روشن است.

(1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6) روح المعانى، ج 26، ص 24.

/ 590