اثر متفاوت استماع قرآن در كفار مهر بر دل خورده و در مؤمنان هدايت يافته‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 18

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ"

- ضمير در" خرجوا" به كلمه" من- كسى كه" بر مى‏گردد و اگر آن را جمع آورده، به اعتبار معناى آن است، هم چنان كه اگر" يستمع" را مفرد آورده به اعتبار لفظ آن است. و استفهام در جمله" ما ذا قالَ آنِفاً" به قول بعضى «1» براى به دست آوردن حقيقت مطلب است، چون آنها غرق در كبر و غرور و پيروى هواهاى خود بودند و اين هواها نمى‏گذاشت سخن حق را بفهمند، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:" فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثاً" «2».

بعضى «3» هم گفته‏اند: استفهام به منظور استهزاء است.

بعضى «4» گفته‏اند:

براى تحقير است، تو گويى سخن حق در نظرشان پر از اباطيل بوده و اصلا معناى درستى نداشته. و براى هر يك از اين سه قول وجهى است.

" أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ"

- اين جمله در مقام معرفى كفار است، و جمله" وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ" تعريفى ديگر و به منزله عطف تفسير است براى تعريف اول و از آن بر مى‏آيد كه در حقيقت معناى پيروى هواها، إمارت و فرماندهى طبع بر قلب و عقل است، پس قلبى كه محكوم طبع نبوده و بر طهارت فطرى و اصلى خود باقى مانده باشد، در فهم معارف دينى و حقائق الهى درنگى ندارد.

اثر متفاوت استماع قرآن در كفار مهر بر دل خورده و در مؤمنان هدايت يافته‏

" وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ"

مقابله‏اى كه بين اين آيه و آيه قبلى به چشم مى‏خورد، اين نكته را مى‏فهماند كه مراد از" اهتداء" معنايى است مقابل ضلالتى كه طبع در قلب ايجاد مى‏كند. پس اهتداء عبارتست از تسليم شدن و پيروى كردن هر حقى كه فطرت سالم به سوى آن هدايت مى‏كند، و زيادى هدايت در جمله" و هدايتشان را زياد كرد" عبارت است از اينكه خداى سبحان درجه ايمان او را بالا ببرد. در سابق هم گفتيم كه ايمان و هدايت مراتب مختلفى دارد و مراد از" تقوى" معنايى است مقابل پيروى هواها، كه به صورت پرهيز از محارم الهى و اجتناب از ارتكاب گناهان جلوه مى‏كند.

با اين بيان روشن شد كه زياد شدن هدايت مربوط به تكميل در ناحيه علم است، و دادن تقوى مربوط به ناحيه عمل است. و نيز با مقابله مذكور روشن مى‏شود كه اثر طبع بر دلها نتيجه نداشتن كمال علم و پيروى هواى نفس، و نتيجه فقدان عمل صالح و محروميت از آن است. و اين با بيان گذشته ما كه گفتيم جمله" وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ" به منزله عطف تفسيرى‏
است براى جمله" طَبَعَ اللَّهُ ..." منافاتى ندارد.

(1) تفسير روح المعانى، ج 26، ص 50.

(2) چه مى‏شود اين قوم را كه به هيچ وجه آمادگى ندارند چيزى را بفهمند. سوره نساء، آيه 78.

(3 و 4) مجمع البيان، ج 9، ص 102.

/ 590