ترجمه تفسیر المیزان جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 18

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُمْ"- گويا مراد از اخبار، اعمال باشد، از اين جهت كه از صاحب عمل سر مى‏زند و از او خبر مى‏دهد. و" اختبار اعمال" آزمودن آنها است تا صالح آنها از طالحش متمايز شود، هم چنان كه" اختبار نفوس" باعث مى‏شود نفوس صالح خير از ديگر نفوس متمايز شود. در بحث‏هاى گذشته گفتيم كه مراد از دانستن خداى تعالى اين نيست كه چيزى را كه نمى‏داند بداند، بلكه منظور، بر ملا شدن باطن بندگان و به نظرى دقيق‏تر علم فعلى خداست كه ربطى به ذات او ندارد.

" إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدى‏ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ"

مراد از" الَّذِينَ كَفَرُوا" در اينجا رؤساى كفر و ضلالت در مكه است. البته ساير رؤساى كفر نيز به آنها ملحقند و آيه شريفه شامل همه كسانى است كه مانع راه خدا مى‏شوند و با رسول او دشمنى مى‏ورزند، چيزى كه هست كفار مكه فعلا مورد بحثند، چون آنها با رسول خدا (ص) به شديدترين وجهى آن هم بعد از آنكه حق و هدايت برايشان روشن گرديد دشمنى ورزيدند.

مى‏فرمايد: اين كفار هيچ ضررى به خدا نمى‏زنند، چون كيد ايشان و نقشه‏هايى كه عليه خدا مى‏كشند ضررش به خودشان برمى‏گردد،" وَ سَيُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ" و به زودى اعمالشان را بى نتيجه مى‏كند و نيرويى كه براى هدم اساس دين مصرف مى‏كنند و آنچه براى خاموش كردن نور خدا به كار مى‏بندند هدر مى‏رود.

بعضى از مفسرين «1» گفته‏اند: مراد اين است كه اعمال نيكشان حبط گشته، در آخرت اجر نمى‏برند. ولى معناى اول با سياق آيه سازگارتر است، چون بنا بر معناى اول آيه شريفه در صدد تحريك و تشويق مؤمنين به قتال با مشركين نيز هست. و نيز آنان را دلخوش مى‏كند به اينكه سرانجام، پيروزى نصيبشان مى‏شود، هم چنان كه آيات بعد اين نكته را خاطرنشان مى‏سازند.

(1) مجمع البيان، ج 9، ص 107.

/ 590