ترجمه تفسیر المیزان جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 18

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

8- پاسخى است كه از سيد مرتضى علم الهدى (رحمة اللَّه عليه) نقل شده كه فرموده:

كلمه" ذنب" مصدر است، و مصدر مى‏تواند هم به فاعل خود اضافه شود و هم به مفعول خود، و در اينجا كلمه" ذنب" به مفعول خود اضافه شده، و مراد از" ذنب" گناهانى است كه مردم نسبت به آن جناب روا داشتند، و نگذاشتند آن جناب وارد مكه شود، و مانع از ورود او به مسجد الحرام شدند. و بنا بر اين، معناى آمرزش اين گناه، نسخ احكام دشمنان آن جناب يعنى مشركين است، مى‏خواهد بفرمايد: خداوند به وسيله فتح مكه و داخل شدنت در آن لكه ننگى كه دشمنان مى‏خواستند به تو بچسبانند زايل مى‏سازد «1».

و اين وجه خيلى قريب الماخذ با وجهى است كه ما ذكر كرديم، و عيبى هم ندارد، جز اينكه كمى با ظاهر آيه ناسازگار است.

در جمله" لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ..." كه بعد از جمله" إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً" قرار گرفته، التفاتى از تكلم به غيبت به كار رفته، و شايد وجهش اين باشد كه از آنجا كه حاصل مفاد سوره منت نهادن بر پيامبر و مؤمنين بود، به اينكه فتح را نصيبشان كرد، و آرامش بر دلهايشان افكند، و ياريشان نمود، و ساير وعده‏هايى كه به ايشان داد، در چنين زمينه‏اى مناسب بود نصرت دادن به پيغمبر و مؤمنين را به خدا نسبت دهد، چون نامبردگان، غير خدا را نمى‏پرستيدند، و مشركين، غير خدا را به اين اميد كه ياريشان كنند و هرگز نمى‏كردند مى‏پرستيدند.

و اما اينكه چرا اين سنت را در آيه اول با تعبير" نا ما" ادا كرد، و فرمود:" ما براى تو فتح كرديم"، براى اين بود كه تعبير به" ما" كه به عظمت اشعار دارد، با ذكر فتح مناسب‏تر است و اين نكته عينا در آيه" إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً ..." نيز جريان دارد.

" وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ"

- بعضى از مفسرين «2» گفته‏اند معنايش اين است كه: نعمت خود را هم در دنيا برايت تمام كند، و تو را بر دشمن غلبه داده بلند آوازه‏ات گرداند و دينت را رونق بخشد، و هم در آخرت تمام كند و درجه‏ات را بلند كند. بعضى «3» ديگر گفته‏اند: يعنى نعمت خود را با فتح مكه و خيبر و طائف بر تو تمام كند.

" وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقِيماً"

- بعضى «4» گفته‏اند: يعنى تو را بر صراط مستقيم ثابت بدارد، صراطى كه سالك خود را به سوى بهشت مى‏كشاند. بعضى «5» ديگر گفته‏اند، يعنى: تو را در تبليغ احكام و اجراى حدود به سوى صراط مستقيم رهنمون شود.

" وَ يَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً"

- بعضى «6» در معناى" نصر عزيز" گفته‏اند: آن نصرتى‏
است كه هيچ جبارى عنيد و دشمنى نيرومند نتواند كارى به ايشان بكند، و خداى تعالى چنين نصرتى به رسول اسلام داد، براى اينكه دين او را خلل‏ناپذيرترين اديان كرد، و سلطنت او را عظيم‏ترين سلطنت قرار داد.

(1 و 2 و 3 و 4) مجمع البيان، ج 9، ص 111

(5) تفسير روح المعانى، ج 26، ص 91.

(6) مجمع البيان، ج 9، ص 111.

/ 590