معناى اينكه فرمود: جنود آسمان‏ها و زمين از آن خدا است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 18

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بعضى «1» ديگر- مانند فخر رازى- گفته‏اند: نزاع در اينكه آيا ايمان زيادت و نقص مى‏پذيرد يا نه، نزاعى است لفظى، آنهايى كه مى‏گويند نمى‏پذيرد، اصل ايمان را مى‏گويند، يعنى تصديق را، و درست هم مى‏گويند، چون تصديق زياده و نقصان ندارد و مراد آنهايى كه مى‏گويند: مى‏پذيرد، منظورشان سبب كمال ايمان است، يعنى اعمال صالح كه اگر زياد باشد ايمان كامل مى‏شود، و الا نه، و درست هم هست، و شكى در آن نيست.

ليكن اين حرف به سه دليل باطل است: اول اينكه خلط است بين تصديق و ايمان، و حال آنكه گفتيم ايمان صرف تصديق نيست، بلكه تصديق با التزام است.
و دوم اينكه اين نسبتى كه به دسته دوم داد كه منظورشان شدت و ضعف اصل ايمان نيست بلكه اعمالى است كه مايه كمال ايمان است، نسبتى است ناروا، براى اينكه اين دسته شدت و ضعف را در اصل ايمان اثبات مى‏كنند، و معتقدند كه هر يك از علم و التزام به علم كه ايمان از آن دو مركب مى‏شود، داراى شدت و ضعف است.

سوم اينكه پاى اعمال را به ميان كشيدن درست نيست، زيرا نزاع در يك مطلب غير از نزاع در اثرى است كه باعث كمال آن شود، و كسى در اين كه اعمال صالح و طاعات، كم و زياد دارد، و حتى با تكرار يك عمل زياد مى‏شود نزاعى ندارد.

معناى اينكه فرمود: جنود آسمان‏ها و زمين از آن خدا است‏

" وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ"

- كلمه" جند" به معناى جمع انبوهى از مردم است كه غرضى واحد، آنان را دور هم جمع كرده باشد، و به همين جهت به لشكرى كه مى‏خواهند يك ماموريت انجام دهند" جند" گفته مى‏شود. و سياق آيه شهادت مى‏دهد كه مراد از جنود آسمانها، و زمين، اسبابى است كه در عالم دست در كارند، چه آنهايى كه به چشم ديده مى‏شوند، و چه آنهايى كه ديده نمى‏شوند. پس اين اسباب واسطه‏هايى هستند بين خداى تعالى و خلق او، و آنچه را كه او اراده كند اطاعت مى‏كنند، و مخالفت نمى‏ورزند.

و آوردن جمله مورد بحث بعد از جمله" هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ ..." براى اين است كه دلالت كند بر اينكه همه اسباب و عللى كه در عالم هستى است از آن خدا است، پس او مى‏تواند هر چه را بخواهد به هر چه كه خواست برساند، و چيزى نيست كه بتواند بر اراده او
غالب شود، براى اينكه مى‏بينيم زياد شدن ايمان مؤمنين را به انزال سكينت در دلهاى آنان مستند مى‏كند.

(1) روح المعانى، ج 26، ص 93.

/ 590