ترجمه تفسیر المیزان جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 18

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قريش سفيرى نزد رسول خدا (ص) فرستادند، و آن جناب را به خدا و به حق رحم سوگند داد كه نزد ابو بصير و نفراتش بفرستد، و آنان را از اين كار باز دارد، و ما از برگرداندن فراريان خود صرفنظر كرديم، هر كس از ما قريش، مسلمان شد، و نزد شما
مسلمين آمد، ايمن است، رسول خدا (ص) فرستاد تا ابو بصير را آوردند «1».

و در تفسير قمى در حديثى طولانى كه اوائل آن را در اوائل همين بحث نقل كرديم مى‏گويد: امام فرمود رسول خدا (ص) بعد از نوشتن عهدنامه حديبيه فرمود: قربانيان خود را ذبح كنيد، و سرهايتان را بتراشيد. اصحاب امتناع كرده گفتند: چگونه قبل از طواف خانه و سعى بين صفا و مروه قربانى كنيم؟

حضرت سخت اندوهناك شد، و اندوه خود را با ام سلمه درد دل كرد. ام سلمه گفت: يا رسول اللَّه!

شما خودت قربانى كن، و سر بتراش، رسول خدا (ص) چنين كرد، مردم هم در بين يقين و شك و دو دلى قربانى كردند «2».

مؤلف: اين معنا در رواياتى ديگر از طرق شيعه و اهل سنت نقل شده، و آن روايتى كه طبرسى آورده خلاصه‏اى است از روايتى كه بخارى و ابو داوود و نسايى از مروان و مسور نقل كرده‏اند.

و در الدر المنثور است كه بيهقى از عروه نقل كرده كه گفت:

رسول خدا (ص) وقتى از حديبيه برمى‏گشت و به طرف مدينه مى‏آمد، مردى از اصحابش گفت: به خدا ما فتحى نكرديم، براى اينكه مانع ما از زيارت خانه شدند، تنها نتيجه كار ما اين شد كه رسول خدا (ص) در حديبيه معطل شود، و دو نفر از مسلمانان اهل مكه را به آنان پس دهد.

اين سخن به گوش رسول خدا (ص) رسيد كه بعضى از مردم چنين مى‏گويند. فرمود: بسيار بد حرفى زدند، زيرا اين بزرگترين فتح براى ما بود، كه مشركين با آن همه ناراحتى كه از شما ديدند، و خداوند چند نوبت شما را بر آنان ظفر داد، و شما كه در كنار شهر ايشان بوديد سالم و با غنيمت و ماجور برگرداند، و بدون خونريزى از بلاد ايشان دور شديد، و خود آنان تقاضاى صلح نموده براى آمدن به نزد شما از خود رغبت نشان دادند، پس اين بزرگترين فتح بود.

مگر روز احد فراموشتان شده كه به منظور فرار از دشمن به بالاى بلندى‏ها مى‏گريختيد، و صداى من تنها به آخرين نفر شما مى‏رسيد؟

آيا از يادتان رفته جنگ احزاب را كه از بالاى مدينه و پايين آن بر شما تاختند و چشم‏هايتان از شدت ترس از كاسه بيرون مى‏زد، و دلها تا گلوگاهها رسيده، در باره خداى تعالى پندارهايى مى‏پنداشتيد؟

(1) مجمع البيان، ج 9، ص 116- 119.

(2) تفسير قمى، ج 2، ص 309.

/ 590