مقصود از" كَلِمَةَ التَّقْوى‏" و اينكه مؤمنين احق به آن و اهل آن هستند - ترجمه تفسیر المیزان جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 18

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و بعضى «1» آن را متعلق دانسته‏اند به جمله" اذكر" تقديرى. و كلمه" جعل" به معناى القاء است، و فاعل اين القاء" الَّذِينَ كَفَرُوا" است. و كلمه" حمية" مفعول آن، و" حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ" بيان حميت اولى است، و صفت" جاهلية" در جاى موصوف خود نشسته، و تقدير" حمية ملة الجاهلية" است.

و اگر كلمه" جعل" به معناى قرار دادن باشد مفعول دومش بايد مقدر باشد، و تقدير كلام" به ياد آر آن زمان كه كفار حميت را در دل خود راسخ كردند" مى‏باشد. و اگر در جمله" إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا" با اينكه اسم" الَّذِينَ كَفَرُوا" چند كلمه قبل برده شده بود، و مى‏توانست در جمله مورد بحث بفرمايد" اذ جعلوا" مجددا كلمه" الَّذِينَ كَفَرُوا" را تكرار كرد، براى اين بود كه به علت حكم اشاره كرده باشد، (و خواسته بفرمايد: علت فوران حميت كفار كفرشان بود).

و معناى آيه اين است كه: ايشان كسانى هستند كه كفر ورزيدند، و شما را از خانه خدا جلوگير شدند، و دلهاى خود را به خاطر كفرشان پر از خشم كردند.

" فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ"

- اين جمله تفريع و نتيجه‏گيرى از جمله" جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا" است، و خود نوعى از مقابله را مى‏فهماند، كانه فرموده: آنان حميت در دل راه دادند، خدا هم در مقابل سكينت را بر رسول و بر مؤمنين نازل كرد، و در نتيجه آرامش دل يافتند، و خشم و شجاعت دشمن سستشان نكرد، و بر عكس از خود سكينت و وقار نشان دادند، بدون اينكه دچار جهالتى شوند.

مقصود از" كَلِمَةَ التَّقْوى‏" و اينكه مؤمنين احق به آن و اهل آن هستند

" وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى‏"

- يعنى تقوى را ملازم آنان كرد، به طورى كه از آنان جدا نشود. و اين كلمه تقوى به طورى كه به نظر بسيارى از مفسرين «2» رسيده همان كلمه توحيد است. ولى بعضى «3» گفته‏اند: مراد از آن ثبات بر عهد، و وفاى به ميثاق است. بعضى «4» گفته‏اند:

همان سكينت است. و بعضى «5» گفته‏اند آن" بلى" است كه در" روز أ لست" گفتند. و اين از همه وجوه سخفيف‏تر است.

و اما از نظر ما بعيد نيست كه مراد از آن، روح ايمان باشد كه همواره آدمى را امر به تقوى مى‏كند. و خداى تعالى در آيه" أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ" «6» از
آن خبر مى‏دهد.

(1) روح المعانى، ج 26، ص 116.

(2 و 3 و 4 و 5) روح المعانى، ج 26، ص 118 و 119.

(6) اينان هستند كه خدا ايمان را در دلهايشان نوشته و به روحى از خود تاييدشان كرده. سوره مجادله، آيه 22.

/ 590