ترجمه تفسیر المیزان جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 18

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گاهى هم خداى تعالى لفظ" كلمه" را به روح اطلاق كرده، از آن جمله فرموده:" وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ" «1».

" وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها"

- اما اينكه مؤمنين احق و سزاوارتر به كلمه تقوى بودند، علتش اين است كه استعدادشان براى تلقى چنين عطيه‏اى الهى تمام بود. آرى، با اعمال صالح خود استعداد خود را تكميل كرده بودند، پس همانا سزاوارتر به كلمه تقوى بودند تا ديگران. و اما اينكه اهل آن بودند باز براى اين بود كه به غير ايشان كسى اهليت چنين دريافتى را نداشت و كلمه" اهل" به معناى خاصه هر چيز است.

بعضى «2» گفته‏اند: مراد اين است كه آنان سزاوارتر به سكينت و اهل آن بودند. و بعضى «3» ديگر گفته‏اند: در اين جمله تقديم و تاخيرى به كار رفته، اصل جمله" و كانوا اهلها و احق بها" بوده. ولى خود خواننده مى‏داند كه اين حرف صحيح نيست.

" وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيماً"

- اين جمله به منزله دامنه كلامى است براى جمله" وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها" و يا براى همه مطالب گذشته. و معنايش به هر دو تقدير روشن است.

" لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ ..."

بعضى از مفسرين «4» گفته‏اند:

فعل" صدق" و" كذب" كه فعل ثلاثى مجردش تشديد ندارد، دو جور مى‏تواند هر دو مفعول خود را بگيريد. يك جور با حرف" فى" مثل اينكه بگويى" صدقت زيدا فى حديثه" و يا" كذبت زيدا فى حديثه" و نيز بدون حرف مثل اين كه گفته مى‏شود:" صدقت زيدا الحديث" و" كذبته الحديث" و اما اگر همين دو كلمه به باب تفعيل برود، و تشديد بردارد، آن وقت مفعول دومش را حتما با حرف" فى" مى‏گيرد، مثلا مى‏گويى" صدقت زيدا فى حديثه" و" كذبته فى حديثه".

لام در اول جمله" لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ" لام سوگند است. و جمله" لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ" پاسخ آن سوگند است. كلمه" بالحق" حال از رؤيا، و حرف" باء" در آن باء ملابست است. و آوردن جمله" إِنْ شاءَ اللَّهُ" به منظور اين است كه به بندگانش بياموزد. و معناى آيه اين است كه: سوگند مى‏خورم كه خدا آن رؤيايى كه قبلا نشانت داده بود، تصديق كرد، آن رؤيا اين بود كه به زودى، شما اى مؤمنين داخل مسجد الحرام خواهيد شد ان شاء
اللَّه، در حالى كه از شر مشركين ايمن باشيد، و سرها را بتراشيد و تقصير بكنيد بدون اينكه ترسى از مشركين بر شما باشد.

(1) كلمه‏اى كه خود روحى از خدا بود و بر مريم القاء نمود. سوره نساء، آيه 171.

(2 و 3) مجمع البيان، ج 9، ص 126.

(4) روح المعانى، ج 26، ص 120 و 122.

/ 590