مىگويند همين كه جنگ جدى شد، و دو لشكر صفآرايى كردند، مردى يهودى از لشكر خيبر بيرون آمد و مبارز طلبيد و گفت:
قد علمت خيبر أنى مرحب
شاكى السلاح بطل مجرب
شاكى السلاح بطل مجرب
شاكى السلاح بطل مجرب
قد علمت خيبر أنى عامر
شاكى السلاح بطل مغامر «2»
شاكى السلاح بطل مغامر «2»
شاكى السلاح بطل مغامر «2»
(1) يعنى: مردم خيبر مرا مىشناسد، كه مرحبم، و غرق اسلحه و قهرمانى هستم كه همه قهرمانيم را تجربه كردهاند، و در مواقعى كه تنور جنگ شعله مىزند ديدهاند.(2) لشكر خيبر مىداند كه من عامر، غرق در سلاح و قهرمانى هستم كه تا قلب لشكر دشمن پيش مىروم.