ترجمه تفسیر المیزان جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 18

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خداى سبحان در اين آيه اصل عمل به خير را كه اصلى است عقلايى امضاء كرده، چون اساس زندگى اجتماعى بشر به همين است كه وقتى خبرى را مى‏شنوند به آن عمل كنند، چيزى كه هست در خصوص خبر اشخاص فاسق دستور فرموده تحقيق كنيد، و اين در حقيقت نهى از عمل به خبر فاسق است، و حقيقت اين نهى اين است كه مى‏خواهد از بى اعتبارى و عدم حجيت خبر فاسق پرده بردارد، و اين هم خودش نوعى امضاء است، چون عقلا هم رفتارشان همين است كه خبر اشخاص بى‏بندوبار را حجت نمى‏دانند، و به خبر كسى عمل مى‏كنند كه به وى وثوق داشته باشند.

توضيحى راجع به نقش" خبر" در زندگى اجتماعى انسان و
...

توضيحى راجع به نقش" خبر" در زندگى اجتماعى انسان و اقسام خبر و لزوم تبين و تفحص در باره اخبار فاسق‏

توضيح اينكه: حيات آدمى حياتى است علمى، و انسان سلوك طريق زندگى‏اش را بر اين اساس بنا نهاده كه آنچه به چشم خود مى‏بيند، به همان عمل كند، حال چه خير باشد و نافع و چه شر باشد و مضر. و چون ما يحتاج زندگى‏اش و آنچه مربوط و متعلق به زندگى او است منحصر در ديدنيها و شنيدنيهاى خودش نيست بلكه بيشتر آنها از حيطه ديد و علم او غايب است، ناگزير مى‏شود كه بقيه حوائج خود را كه گفتيم از حيطه علم او غايب است از راه علم ديگران تكميل و تتميم كند، علمى كه ديگران با مشاهده و يا با گوش خود بدست آورده‏اند، و اين همان خبر است.

پس اعتماد به خبر به اين معنا است كه عملا ترتيب اثر به آن بدهيم و با مضمون آن تا حدى معامله علمى بكنيم كه گويا خود از راه مشاهده بدست آورده‏ايم، و اين همان طورى كه گفتيم لازمه زندگى اجتماعى انسان است، و احتياج ابتدايى او است، و بناى عقلا و مدار عملكرد آنان بر قبول خبر ديگران است.
حال اگر خبرى كه به ما مى‏دهند متواتر باشد يعنى از بسيارى آورندگان آن براى انسان يقين آور باشد و يا اگر به اين حد از كثرت نيست حد اقل همراه با قرينه‏هايى قطعى باشد كه انسان نسبت به صدق مضمون آن يقين پيدا كند، چنين خبرى حجت «1» و معتبر است.

(1) معناى اينكه مى‏گوييم حجت است، اين است كه اگر به آن خبر عمل كرديم و اتفاقا اشتباه بود، هيچ مرجعى نمى‏تواند ما را مؤاخذه كند كه چرا چنين كردى، مى‏گوييم چون همه چنين گفتند، و نمى‏تواند بگويد چرا به خبر همه عمل كردى چون مى‏گوييم يقين بدرستى گفته‏هايشان داشتيم. و نيز اگر ما به آن خبر عمل نكنيم و اتفاقا خبر صحيحى بود، هر مرجعى مى‏تواند ما را مؤاخذه كند كه چرا آن عمل را انجام ندادى و نمى‏توانيم بگوييم چون خودم به چشم نديدم و بگوش نشنيدم، زيرا مى‏گويد خبر قطعى داشتى، پس خبر متواتر و خبر توأم با قرائن قطعى خبرى است كه هم من مى‏توانم در برابر هر مرجعى به آن احتجاج كنم، و هم مراجع مربوطه مى‏توانند عليه من به آن خبر احتجاج كنند، اين است معناى حجت. مترجم.

/ 590