بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
و اما اگر خبر متواتر نبود، و همراه با قرينههايى قطعى نيز نبود، و در نتيجه بعد از شنيدن خبر يقين به صحت آن حاصل نشد، و به اصطلاح علمى خبر واحد بود، چنين خبرى در نظر عقلا وقتى معتبر است كه اگر براى انسان يقين نمىآورد، حد اقل وثوق و اطمينانى بياورد، حال يا به حسب نوعش خبرى وثوقآور باشد، (مانند خبرى كه متخصص يك فن به ما مىدهد) و يا به حسب شخصش وثوقآور باشد، (مثل اينكه شخص آورنده خبر مورد وثوق ما باشد)، عقلا بنا دارند كه بر اين خبر نيز ترتيب اثر دهند. و سرش هم اين است كه عقلا يا به علم عمل مىكنند، و يا به چيزى كه اگر علم حقيقى نيست علم عادى هست، و آن عبارت است از مظنه و اطمينان.حال كه اين مقدمه روشن گرديد، مىگوييم: اينكه در آيه شريفه دستور به تحقيق و بررسى خبر فاسق را تعليل فرموده به اينكه" أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ ..." مىفهماند كه آنچه بدان امر فرموده، رفع جهالت است، و اينكه انسان اگر خواست به گفته فاسق ترتيب اثر دهد، و به آن عمل كند بايد نسبت به مضمون خبر او علم حاصل كند، پس در آيه شريفه همان چيزى اثبات شده كه عقلا آن را ثابت مىدانند، و همان عملى نفى شده كه عقلا هم آن را نفى مىكنند، و اين همان امضاء است، نه تاسيس حكمى جديد." وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ ..."كلمه" عنت" به معناى گناه، و نيز به معناى هلاكت است. و كلمه" طوع" و اطاعت هر چند به معناى انقياد و گردن نهادن است، و ليكن بيشتر به معناى امتثال أمر و مشى بر طبق خطى است كه آمر براى مامور ترسيم كرده- اين نظريه راغب است «1»-. ليكن چه بسا ممكن است كه امر به عكس شود، يعنى ما فوق بر طبق خواسته زيردست خود عمل كند، آن طور كه او دلش مىخواهد، در اينجا متبوع و آمر از تابع و زيردست اطاعت كرده. و اتفاقا در آيه مورد بحث اطاعت به همين معنا است، مىفرمايد" لَوْ يُطِيعُكُمْ- اگر پيغمبر شما را اطاعت كند" چون عمل رسول خدا (ص) را بر طبق دلخواه مؤمنين اطاعت آن جناب از مؤمنين خوانده.(1) مفردات راغب، ماده" طوع".