ايمان غير از حب و بغض است. آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود:" حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ ..." «1».و در مجمع البيان است كه بعضى گفتهاند: كلمه" فسوق" به معناى كذب است- نقل از ابن عباس و ابن زيد، و نيز منقول از امام ابى جعفر (ع) «2».مؤلف: در اين معنا روايات ديگرى نيز هست.و در كافى به سند خود از على بن عقبه از امام صادق (ع) روايت آورده كه فرمود: مؤمن برادر مؤمن، و چشم او و راهنماى او است. به او خيانت و ظلم نمىكند، او را فريب نمىدهد، و اگر وعدهاى به او داد خلف وعده نمىكند «3».مؤلف: و در معناى اين حديث روايات ديگرى از آن جناب نقل شده كه در بعضى از آنها به جاى مؤمن فرموده: مسلمان برادر مسلمان است، او را ظلم نمىكند، و اگر ديگران به او ظلم كنند بى ياورش نمىگذارد، و نيز دنبال سر او بدگويى نمىكند «4».و در كتاب محاسن به سند خود از ابى حمزه ثمالى از امام ابى جعفر باقر (ع) روايت كرده كه فرمود: مؤمن برادر مؤمن است، برادر پدرى و مادريش، براى اينكه خداى عز و جل مؤمن را از طينت باغهاى آسمانى آفريده، و از باد و بوى جنان بر او دميده و بهمين جهت مؤمن، برادر پدرى و مادرى مؤمن است «5».
چند روايت در باره اخوت ايمانى و شان نزول آيه:" وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا ..."
و در الدر المنثور است كه احمد، بخارى، مسلم، ابن جرير، ابن منذر، ابن مردويه و بيهقى- در كتاب سنن- از انس روايت كردهاند كه گفت: شخصى به رسول خدا (ص) عرضه داشت چه خوب بود سرى به عبد اللَّه بن ابى (وى بزرگ منافقين بود) بزنى.رسول خدا (ص) بدون درنگ بر الاغى سوار شد و مسلمانان هم با او به راه افتادند، و راهى كه مىبايد طى مىكردند زمينى خشك و شورهزار بود، همين كه رسول خدا (ص) به عبد اللَّه و همفكرانش رسيد عبد اللَّه گفت: دور شو از من، به خدا سوگند بوى الاغت ناراحتم كرد.(1) اصول كافى، ج 2، ص 125، ح 5.(2) مجمع البيان، ج 9، ص 133.(3) اصول كافى، ج 2، ص 166.(4) اصول كافى، ج 2، ص 167، ح 11.(5) محاسن، باب 4، ص 134، ح 12.