ترجمه تفسیر المیزان جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 18

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بعضى «1» ديگر گفته‏اند: كلمه" شعوب" به معناى نژادهاى غير عرب از قبيل ترك و فارس و هندى و آفريقايى و امثال اينها است. و كلمه" قبائل" به معناى تيره‏هاى عربى است.
و ظاهرا برگشت اين قول به يكى از همان دو قول قبلى است، و به زودى در بحث روايتى آينده تتمه اين گفتار مى‏آيد- ان شاء اللَّه تعالى.

مفسرين «2» گفته‏اند: آيه شريفه در اين مقام است كه ريشه تفاخر به انساب را بزند. و بنا بر اين، مراد از جمله" مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏" آدم و حوا خواهد بود، و معناى آيه چنين مى‏شود: ما شما مردم را از يك پدر و يك مادر آفريديم، همه شما از آن دو تن منتشر شده‏ايد، چه سفيدتان و چه سياهتان، چه عربتان و چه عجمتان. و ما شما را به صورت شعبه‏ها و قبيله‏هاى مختلف قرار داديم، نه براى اينكه طائفه‏اى از شما بر سايرين برترى و كرامت داشت، بلكه صرفا براى اين كه يكديگر را بشناسيد و امر اجتماعتان و مواصلات و معاملاتتان بهتر انجام گيرد، چون اگر فرض شود كه مردم همگى يك جور و يك شكل باشند و نتيجتا يكديگر را نشناسند، رشته اجتماع از هم مى‏گسلد، و انسانيت فانى مى‏گردد. پس غرض از اين كه مردم را شعبه شعبه و قبيله قبيله كرد اين بود، نه اينكه به يكديگر تفاخر كنند، تفاخر به انساب، و تفاخر به پدران و مادران.

و بعضى «3» از مفسرين گفته‏اند:

مراد از ذكر و انثى مطلق مرد و زن است، و آيه شريفه در اين مقام است كه مطلق تفاضل به طبقات به سفيد پوستى و سياه پوستى و عربيت و عجميت و غنى بودن و فقير بودن و به بردگى و مولايى و به مردى و زنى را از بين ببرد. و معناى آيه اين است كه: هان اى مردم، ما شما را از يك مرد و يك زن آفريديم، پس هر يك از شما انسانى هستيد متولد از دو انسان، و از اين جهت هيچ فرقى با يكديگر نداريد، و اختلافى هم كه در بين شما هست و شما را شعبه شعبه و قبيله قبيله كرده، اختلافى است مربوط به جعل الهى، نه به خاطر كرامت و فضيلت بعضى از شما بر بعضى ديگر، بلكه براى اين است كه يكديگر را بشناسيد و نظام اجتماعتان كامل شود.

و سپس همان مفسرين «4» اعتراض كرده‏اند به اينكه:

آيه شريفه در اين سياق است كه تفاخر به انساب را از بين ببرد، و آن را نكوهش كند، به شهادت اينكه مى‏فرمايد" وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا"، و ترتب اين فرض بنا بر اين وجهى كه شما ذكر كرديد، روشن نيست،
چون بنا بر وجه شما سخن از مذمت تفاخر به حسب و نسب در بين نمى‏آيد، شما مى‏گوييد:

(1) روح المعانى، ج 26، ص 162.

(2) روح المعانى، ج 26، ص 161.

(3 و 4) روح المعانى، ج 26، ص 162.

/ 590