ورزيده، ما اگر سلمان را به چاه پر آبى هم بفرستيم آن چاه خشك مىشود.بعد خودشان نزد رسول خدا (ص) رفتند. حضرت فرمود: من اثر خوردن گوشت را در دهان شما مىبينم. عرضه داشتند: يا رسول اللَّه ما امروز اصلا لب به گوشت نزدهايم.فرمود: مدتى طولانى گوشت سلمان و اسامه را مىخورديد. آن گاه آيه نازل شد «1».و در عيون به سند خود از محمد بن يحيى بن ابى عباد، از عمويش روايت كرده كه گفت: روزى از حضرت رضا (ع) شنيدم كه شعرى مىخواند، با اينكه ايشان خيلى كم شعر مىخواند و آن شعر اين بود:
كلنا نامل مدا فى الاجل
لا يغرنك أباطيل المنى
انما الدنيا كظل زائل
حل فيه راكب ثم رحل «2»
و المنايا هن آفات الامل
و الزم القصد و دع عنك العلل
حل فيه راكب ثم رحل «2»
حل فيه راكب ثم رحل «2»
(1) نور الثقلين، ج 5، ص 95. به نقل از جوامع الجامع.(2) يعنى: همه ما اينطوريم كه وظائف روزمره خود را به اين اميد كه حالا وقت بسيار است تاخير مىاندازيم، و همين اميدها است كه آفت رسيدن به مقصد است. زنهار كه اميدهاى باطل فريبت ندهد، و همواره به سوى هدف بكوش، و بهانهها را كنار بگذار، براى اينكه عمر دنيا بسيار اندك و زودگذر است و مثل سايهاى زودگذر مىماند كه مسافرى لحظهاى در آن نياسايد، و سپس به راه خود ادامه دهد.(3) پدر سفاهت، يا كم عقلى.(4) عيون اخبار الرضا (ع)، ج، ص 175.(5) اصول كافى، ج 2، ص 214.