بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
پس معناى جمله" قال قرينه" اين است كه:آن شيطانى كه يك عمر با او بود و گمراهش مىكرد، گفت:" ربنا" اى پروردگار ما، يعنى پروردگار من و اين انسان كه من قرينش بودم (چون مقام مقام احتجاج و اختصام است)،" ما أَطْغَيْتُهُ" من او را مجبور بر طغيان نكردم،" وَ لكِنْ كانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ" ليكن خودش آماده و مستعد بود كه دعوتهاى مرا بپذيرد، هر چه به او پيشنهاد مىكردم او به اختيار خود قبولش مىكرد، پس من مسئول گناهان و طغيان او نيستم. در سوره صافات شرح مفصلى از اختصام و احتجاج ستمگران با همسرانشان در ذيل آيه" احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ" «1» تا آخر آياتش گذشت." قالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ"گوينده اين پاسخ خداى تعالى است، و خطابش عمومى است، گويا روى سخنش با عموم مشركين طاغى و قرينان ايشان است. خطابى است كه قهرا منحل به خطابهايى جزئى مىشود، و هر انسانى را با قرينش شامل مىگردد، مثل اين است كه به هر يك از انسان و قرينش فرموده باشد" لا تختصما لدى- نزد من بگو مگو مكنيد". و اينكه فرمود" وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ" جملهاى است حاليه كه حال از فاعل در جمله" لا تختصموا" است، و كلمه" بالوعيد" مفعولى است براى جمله" قدمت" و باء آن به اصطلاح باء وصلت است.و معناى آيه اين است كه: نزد من بگو مگو مكنيد كه هيچ سودى برايتان ندارد، چون من تهديد و وعيد خود را به همه مشركين و ستمكاران ابلاغ نمودم. و تهديدهاى مذكور از قبيل آيات زير است كه به ابليس فرموده:" اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُكُمْ جَزاءً مَوْفُوراً" «2» و نيز فرموده" فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ" «3»، (1) سوره صافات، آيه 22.(2) برو كه هر كس از انسانها، تو را پيروى كند، جهنم جزاى تو و همه آنان خواهد بود. سوره اسرى، آيه 63.(3) پس حق است و حق را مىگويم كه جهنم را از تو و از هر كس كه تو را پيروى كند از همگيتان پر خواهم كرد. سوره ص، آيه 84 و 85.