وصف متقين و ورودشان به بهشت
" وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ"از اين آيه شروع مىشود به توصيف حال متقين كه در روز قيامت چه وصفى دارند. و كلمه" ازلاف" كه مصدر فعل" ازلفت" است، به معناى نزديك كردن است. و كلمه" غَيْرَ بَعِيدٍ"- به طورى «1» كه گفتهاند- صفت ظرفى است تقديرى، و تقدير كلام" فى مكان غير بعيد" است.و معناى آيه اين است كه: در آن روز بهشت براى مردم با تقوى نزديك مىشود، در حالى كه در جاى دورى قرار نگيرد، يعنى در پيش رويشان باشد، و داخل شدنشان در آن زحمتى نداشته باشد." هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ" كلمه" هذا" اشاره به ثوابى است كه قبلا وعدهاش را داد. و كلمه" أواب" از ماده" اوب" است كه معناى رجوع را مىدهد، و اگر آن را به صيغه مبالغه آورد و فرمود" اين بهشتى كه وعده داده شدهايد، براى هر كسى است كه بسيار رجوع كند" منظورش بسيار رجوع كردن به توبه و اطاعت است. و كلمه" حفيظ" به معناى آن كسى است كه در حفظ آنچه خدا با او عهد كرده مداومت دارد، و نمىگذارد عهد خدا ضايع و متروك شود. و جمله" لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ" خبر دومى است براى كلمه" هذا" و يا حال است." مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ" اين آيه جمله" لِكُلِّ أَوَّابٍ" را بيان مىكند، و منظور از" خشيت به غيب" ترس از عذاب خدا است، در حالى كه آن عذاب را به چشم خود نديدهاند. و كلمه" منيب" از مصدر" انابه" است كه آن نيز به معناى رجوع است. و منظور از اينكه فرمود" جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ- با دلى رجوع كننده بيايد" اين است كه عمر خود را با رجوع به خدا بگذراند، و در نتيجه هنگام مرگ با قلبى به ديدار پروردگارش رود كه انابه و رجوع به خدا در اثر تكرار شدنش در طول عمر، ملكه و صفت آن قلب شده باشد." ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ"اين آيه خطاب به متقين است، و معنايش اين است كه: به متقين گفته مىشود با سلامت داخلش شويد در حالى كه از هر مكروه و ناملايمى ايمن باشيد. و يا اين است كه:داخل شويد در حالى كه خدا و ملائكه بر شما سلام مىدهند." ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ" اين جملهبشارتى است كه متقين با شنيدن آن خرسند مىگردند.
(1) روح المعانى، ج 26، ص 188.