بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
و هميشه در بهشت هم جاى زيادى هست، تا آنكه خدا مخلوقى ديگر بيافريند، و آنان را در قصرهاى بهشت جاى دهد «1».مؤلف:" پا نهادن خدا در آتش" و اينكه آتش بگويد" بس است بس است" در روايات زيادى آمده. اما همه از طرق اهل سنت است.و در تفسير قمى در ذيل آيه" لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ" گفته: منظور از" مزيد" نظر كردن به رحمت خداست «2».و در الدر المنثور است كه بزاز و ابن منذر و ابن ابى حاتم و ابن مردويه و لالكائى- در كتاب السنة- و بيهقى- در كتاب البعث و النشور- از انس روايت كرده كه در تفسير جمله" وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ" گفته:" مزيد" اين است كه خداى تعالى برايشان تجلى مىكند «3».و در كافى از بعضى از علماى اماميه، بدون ذكر بقيه سند از هشام بن حكم روايت كرده كه گفته: ابو الحسن موسى بن جعفر (ع) فرمود: اى هشام خداى عز و جل در كتاب عزيزش مىفرمايد:" إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ" و منظورش از قلب عقل است «4».و در الدر المنثور است كه: خطيب در تاريخ خود از عوام ابن حوشب روايت كرده كه گفت: من از ابو مجلز در باره مردى پرسيدم كه مىنشيند و پاهاى خود را رويهم مىاندازد اين چطور است؟گفت: عيبى ندارد، يهوديان اين را بد مىدانند، و خيال مىكنند كه اين گونه نشستن، مخصوص خدا است، چون خداى تعالى بعد از آنكه عالم را در ظرف شش روز خلق كرد، و از خلقت آسمانها و زمين فارغ شد براى رفع خستگى اين طور نشست، و اينجا بود كه خداوند اين آيه را نازل كرد:" وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ" كه هر چند ما آسمانها و زمين را در شش روز آفريديم اما خسته نشديم «5».(1) الدر المنثور، ج 6، ص 107.(2) تفسير قمى، ج 2، ص 327.(3) الدر المنثور، ج 6، ص 108.(4) اصول كافى، ج 1، كتاب العقل و الجهل، ص 16.(5) الدر المنثور، ج 6، ص 110.