معناى آيه:" وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ" و مقصود از اينكه كفار در" قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ" هستند
" وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ" كلمه" حبك" به معناى حسن و زينت است، و به معناى خلقت عادلانه نيز هست، و وقتى به" حبيكه" يا" حباك" جمع بسته مىشود معنايش طريقه يا طرايق است، يعنى آن خطها و راههايى كه در هنگام وزش باد به روى آب پيدا مىشود.و معناى آيه بنا بر معناى اول چنين مىشود:به آسمان داراى حسن و زينت سوگند مىخورم. در اين صورت اين آيه به آيه" إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ" «1» شباهت خواهد داشت.و بنا بر معناى دوم چنين مىشود: به آسمان كه خلقتى معتدل دارد سوگند. و در اين صورت به آيه" وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ" «2» شباهت دارد. و بنا بر معناى سوم چنين مىشود: به آسمانى كه داراى خطوط است سوگند. در اين صورت به آيه" وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ" «3» نظر دارد.و بعيد نيست كه ظهورش در معناى سوم بيشتر باشد، براى اينكه آن وقت سوگند با جوابش مناسبتر خواهد بود، چون جواب قسم عبارت است از اختلاف مردم و تشتت آنان در طريقههايى كه دارند. هم چنان كه ظهور قسمهاى سهگانه قبل، يعنى ذاريات و حاملات و جاريات، در معناى جرى و سير با جوابش كه جمله" انما توعدون ..." است، در معناى جرى مشترك است، چون جواب قسم نيز متضمن معناى رجوع و سير به سوى خدا مىباشد." إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ"قول مختلف سخن متناقضى را گويند كه ابعاضش با يكديگر نسازد، و يكديگر را تكذيب كنند. و از آنجايى كه زمينه كلام اثبات صدق قرآن و يا دعوت و يا صدق گفتار آن جناب در وعدههايى است كه از مساله بعث و جزاء مىدهد، ناگزير مراد از قول مختلف- البته اين كه مىگوييم قطعى نيست ليكن از احتمالات ديگر به ذهن نزديكتر است- سخنان مختلفى است كه كفار به منظور انكار آنچه قرآن اثبات مىكند مىزدند، اينك فهرستى از سخنان ايشان:(1) سوره صافات، آيه 6.(2) سوره ذاريات، آيه 47.(3) سوره مؤمنون، آيه 17.