بيان آيات
اين آيات به تعدادى از نشانههاى دلالت كننده بر وحدانيت خداى تعالى در ربوبيت، و نيز برگشت امر تدبير در آسمان و زمين و مردم و ارزاق آنان به خداى سبحان، اشاره مىكند كه لازمه آن اين است كه چنين خدايى مىتواند از طريق رسالت، دينى را بفرستد، و نه تنها مىتواند بلكه واجب است كه بفرستد. و لازمه اين وجوب آن است كه بر خلايق هم لازم است كه دعوت نبوى را در آنچه كه دين او متضمن آن است از وعده بعث و جزا تصديق كنند، و قبول كنند كه آنچه آن حضرات وعده مىدهند صدق است. و دين كه همان روز جزا استواقع شدنى است. در سابق هم گفتيم كه خصوصيت اين سوره همين است كه در سلوك احتجاج بر اثبات معاد، به توحيد نيز مىپردازد." وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ" از نتيجهاى كه در آخر اين آيات يعنى در آيه" فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ ... وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ" گرفته، فهميده مىشود كه اصلا سياق اين آيات و دلائلى كه در آنها براى اثبات وحدانيت خداى تعالى آمده، همه براى اثبات يكتايى او در ربوبيت است، نه اينكه بخواهد با آن ادله اصل وجود خداى تعالى را اثبات نموده و يا خلقت عالم را منتهى به او بداند، و يا چيزى نظير اين از مسائل توحيد را اثبات كند.و در آيه مورد بحث اشارهاى است به آن عجائب و نشانههاى روشنى كه در زمين هست، و بر يكتايى تدبير دلالت مىكند، و معلوم است كه يكتايى تدبير، قائم به يكتايى مدبر است. پس مدبر در خشكى و دريا و كوهها و تلها و چشمهها و نهرها و معادن و منافعى كه دارند يكى است، منافعى كه به يكديگر متصل و به نحوى با هم سازگارند، كه منافعى كه موجودات جاندار، از نبات و حيوان گرفته (تا انسان) از آن بهرهمند مىشوند، نظامى كه هم چنان ادامه دارد و به صرف تصادف و اتفاق پديد نيامده، و آثار قدرت و علم و حكمت از سراپايش هويداست، و مىفهماند كه خلقت و تدبير امرش منتهى به خالقى است مدبر و قادر و عليم و حكيم.پس به هر سو از جوانب عالم كه توجه كنيم، و به هر حيث از جهات تدبير عام جارى در آن روى آوريم، مىبينيم آيتى است روشن و برهانى است قاطع بر وحدانيت رب آن، و اينكه رب عالم شريكى ندارد. برهانى كه در آن حق و حقيقت براى اهل يقين جلوه مىكند، پس در اين عالم آياتى است براى اهل يقين.
اقسام آياتى كه در انفس انسانها هست و بر يكتايى خداوند در ربوبيت دلالت مىكند
" وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ" اين جمله عطف است بر جمله" فى الارض" مىفرمايد: و در انفس خود شما آيات روشنى است براى كسى كه آن را ببيند و به نظر دقت در آن بنگرد، آيا نمىبينيد؟! و آيات و نشانههايى كه در نفوس خود بشر هست چند جور است. يك عده آيات موجود در خلقت انسان مربوط به طرز تركيببندى اعضاى بدن، و قسمتهاى مختلف اجزاى آن اعضا و اجزاى اجزا است، تا برسد به عناصر بسيط آن. و نيز آياتى در افعال و آثار آن اعضا است كه در همه آن اجزا با همه كثرتش اتحاد دارد، و در عين اتحادش احوال مختلفى در بدن پديد مىآورد. بدن انسان يك روز جنين است، روز ديگر طفل، يك روز نورس، و روزى ديگرجوان، و روز آخر پير مىشود.