بيان‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 18

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيان‏

داستان وارد شدن ملائكه مامور به هلاك
...

داستان وارد شدن ملائكه مامور به هلاك ساختن قوم لوط بر ابراهيم (ع) و آنچه بين ميزبان و ميهمانان گذشت‏

" هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ"

اين آيه شريفه به داستان وارد شدن ملائكه بر ابراهيم اشاره مى‏كند كه بر آن جناب در آمدند، و او و همسرش را بشارتى داده گفتند: آمده‏ايم تا قوم لوط را هلاك كنيم. و در اين داستان آيتى است بر وحدانيت خداى تعالى در ربوبيت، هم چنان كه قبلا نيز اشاره‏اى به آن شد.
و در جمله" هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ" تعظيمى از امر اين قصه شده است. و منظور از كلمه" مكرمين" ملائكه‏اى است كه بر ابراهيم وارد شدند، و اين كلمه، وصف است براى كلمه" ضيف". و اگر اين كلمه را مفرد آورده، با اينكه ميهمانان ابراهيم چند نفر بودند، (به شهادت اينكه در وصف آنان فرمود" مكرمين" يعنى محترمين) براى اين است كه در اصل كلمه" ضيف" مصدر است، و مصدر تثنيه و جمع ندارد.

" إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ"

ظرف" اذ" متعلق به كلمه" حديث- داستان" در آيه قبلى است. و كلمه" سلاما" مقول قول (حكايت سخن) ملائكه است، و عامل آن حذف شده و تقديرش" قالوا نسلم عليك سلاما" مى‏باشد.
" قالَ سَلامٌ"- اين كلام ابراهيم حكايت پاسخى است كه وى به فرشتگان داد. و كلمه" سلام" مبتدايى است كه خبرش حذف شده، تقدير آن" سلام عليكم" است. و اگر ابراهيم پاسخ خود را در قالب جمله‏اى اسميه آورد، براى اين بود كه پاسخ بهترى به آنان داده باشد، چون ملائكه سلام خود را در قالب جمله فعليه آورده و گفتند" نسلم عليك سلاما"، و جمله فعليه تنها بر حدوث فعل دلالت دارد، و ديگر دوام و ثبوت آن را نمى‏رساند، به خلاف جمله اسميه كه دوام را مى‏رساند. در حقيقت آنان گفته‏اند يك سلام بر تو، و وى فرموده هميشه سلام بر شما.

" قَوْمٌ مُنْكَرُونَ"- از ظاهر كلام برمى‏آيد كه اين جمله نيز حكايت كلام ابراهيم (ع) باشد، اما نه كلامى كه به گوش ميهمانان هم رسانده باشد، بلكه كلامى است كه خودش با خود گفته، و معنايش اين است كه: وقتى ايشان را ديد، به نظرش ناشناس آمد، در دل با خود گفت اينها چه كسانى هستند من اينها را نمى‏شناسم. و اين با آيه هفتاد سوره هود كه مى‏فرمايد" فَلَمَّا رَأى‏ أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ- و چون ديد دست به سوى طعام دراز نمى‏كنند، فهميد غريبه و ناشناسند" منافات ندارد تا بگويى در آيه مورد بحث فرموده: به محض ديدن، فهميد غريبه‏اند. و در آيه هود فرموده: در سر سفره فهميد غريبه‏اند و بدش آمد،
براى اينكه در آيه مورد بحث سخن دل او را حكايت مى‏كند، و در آيه سوره هود آثار دلخوريش از ايشان را كه در رخساره‏اش هويدا شده بود نقل مى‏كند.

/ 590