ژس تعظيم پيغام سليمان در دل بلقيس از صورت حقير هدهد - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر دوم از كتاب مثنوى

ژس تعظيم پيغام سليمان در دل بلقيس از صورت حقير هدهد





  • ور زمين و آب را علوى كند
    پس يقين شد كه تعز من تشا
    آتشى را گفت رو ابليس شو
    آدم خاكى برو تو بر سها
    چار طبع و علت اولى نيم
    كار من بى علتست و مستقيم
    عادت خود را بگردانم بوقت
    بحر را گويم كه هين پر نار شو
    كوه را گويم سبك شو همچو پشم
    گويم اى خورشيد مقرون شو به ماه
    چشمه ى خورشيد را سازيم خشك
    آفتاب و مه چو دو گاو سياه
    آفتاب و مه چو دو گاو سياه




  • راه گردون را به پا مطوى كند
    خاكيى را گفت پرها بر گشا
    زير هفتم خاك با تلبيس شو
    اى بليس آتشى رو تا ثرى
    در تصرف دايما من باقيم
    هست تقديرم نه علت اى سقيم
    اين غبار از پيش بنشانم بوقت
    گويم آتش را كه رو گلزار شو
    چرخ را گويم فرو در پيش چشم
    هر دو را سازم چو دو ابر سياه
    چشمه ى خون را بفن سازيم مشك
    يوغ بر گردن ببنددشان اله
    يوغ بر گردن ببنددشان اله



/ 1765