ماهيت مرگ از نظر قرآن
بحث معاد را كه در جلسه پيش شروع كرديم ، ضمنا بهانه اي شد براي من كه بيشتر روي آن مطالعه كنم و در جلسه اي كه در مسجد هدايت براي صحبت مي روم ، در آنجا هم مبحث معاد را طرح كردم ولي البته در يك سطح عمومي تر و مقرون تر به نصيحت و موعظه ، يعني آميخته به بحثهاي موعظه اي . همان طوري كه در جلسه پيش صحبت شد ، ما به مسأله معاد به تعبير قرآن بايد ايمان و بالاتر ، ايقان داشته باشيم و آنقدر مسأله معاد مسأله بغرنج و پيچيده اي است كه بسياري از افراد معتقدند در باب معاد جز تعبد و تسليم راهي نيست ، يعني آنچنان اين مسأله براي بشر مجهول است نه اينكه ممتنع است كه ما جز از طريق تعبد و تسليم به گفته پيغمبر و وحي راهي براي قبولش نداريم . ولي بدون شك بشر براي درك مسأله معاد تلاشهايي هم از طريق علم و عقل خودش كرده است . ما در اينجا موظفيم اول قبل از آنكه دنبال تلاشهاي علمي و عقلي و فلسفي برويم كه چگونه تلاش كرده اند و بدون هيچ گونه جانبداري از هيچ نظري گفته خود قرآن را در باب معاد طرح كنيم ولي همه جانبه طرح كنيم ، ببينيم كه اساسا قرآن معاد را چگونه طرح و بيان كرده است ، بعد برويم دنبال تلاشها ، چون تا آنجا كه من خودم مطالعه كرده ام ، مي بينم تلاشهايي كه محدثين ( يعني آنهايي كه ذوقشان ذوق محدثين وفقهاست ) به يك شكل ، حكما و فلاسفه به يك شكل و علماي جديد به شكل ديگر كرده ان د ، همه يك نوع مطالعات يكجانبه است ، يعني مثلا قسمتي از آيات قرآن كه با نظريه آنها انطباق بهتري داشته است ، همان را گرفته و دنبال كرده اند و حال آنكه يك قسمت را گرفتن و يك قسمت را رها كردن مشكل را حل نمي كند .
قطعيت قيامت كبري از نظر قرآن
به نظر مي رسد ما اول بايد از اينجا شروع كنيم كه يك مطلب از نظر قرآن قطعي و مسلم است و قرآن روي آن خيلي اصرار دارد و آن اين است كه يك قيامت كبرايي در آينده مجهولي هست و قرآن اصرار دارد كه آينده قيامت را جز خدا كسي نمي داند : " علمها عند ربي " ( 1 ) در يك آينده مجهولي كه به هيچ نحو نمي شود آن را توقيت كرد و وقت برايش معين كرد . در آن قيامت كبري مسأله تنها اين نيست كه اوضاع دنيا و زمين و آسمان به شكلي كه امروز هست باشد ولي فقط مرده ها يكدفعه از قبرها بيرون بيايند براي حساب و كتاب . اين حشر قبوري كه قرآن بيان كرده است ( كه واقعا تعبير قرآن اين است كه مرده ها زنده مي شوند ) مقرون است با يك تغيير كلي و اساسي در تمام عالم ، از خورشيد و ستارگان و زمين و هر چه در زمين هست و آن موجودهاي خيلي عظيم و وسيع زمين كه چشم انسان را پر مي كند و آدم باور نمي كند ا ينها ديگر طوري بشوند مثل درياها و كوهها ، همه اينها را قرآن مثال ذكر مي كند : آن يكي مثل پشم زده شده باشد ، آن يكي مثل غبار پراكنده باشد ، نور از خورشيد گرفته شود ، ستارگان منكدر شوند ، خلاصه يك تغيير كلي در تمام عالمي كه ما آن را عالم طبيعت مي شناسيم [ و در آسمان صورت مي گيرد ] . عالمي كه ما عالم طبيعت مي شناسيم همين زمين است و آنچه كه ما آسمان مي ناميم مجموع خورشيد و ستارگان است . ديگر چيزي نمانده است كه قرآن روي آن دست نگذاشته باشد كه در آن قيامت كبري آن هم تغيير مي كند : " يوم تبدل الارض غير الارض و السموات " ( 2 ) ، " و السموات مطويات بيمينه " ( 3 ) .. 1 اعراف / . 187 . 2 ابراهيم / . 48 . 3 زمر / . 67