استدلالهاي قرآن در مورد قيامت
قرآن يك سلسله استدلالها در مورد قيامت دارد كه ما بايد اين استدلالها را بررسي كنيم ، ببينيم روي چه منطق و پايه اي مي تواند باشد . بعضي از استدلالهاي قرآن شايد فقط رفع استبعاد است ، يعني منكرين مطلب را بعيد مي شمردند ، قرآن مي گويد اين چه استبعادي است كه شما داريد مي كنيد ؟ ! مي گفتند انسان همينكه مرد مرد ، استخوانش هم كه پوسيد : " و ضرب لنا مثلا و نسي خلقه قال من يحيي العظام و هي رميم 0 قل يحييها الذي انشاها اول مرش " ( 1 ) . در اين جاها كه آنها استبعاد مي كنند ، قرآن به قول آن شاعر مي گويد " ز اولين بار نيست مشكلتر " ، همو كه اولين بار آن را خلق كرد ، براي دومين بار هم آن را ايجاد مي كند ، يعني مفهوم آيه جز رفع استبعاد و استناد به قدرت كامله الهي نيست و بيش از اين كه در مقابل قدرت كامله الهي و در مقابل آنچه قبلا ديديد اين استعجاب شما استعجاب بي جهتي است ، مفهومي ندارد . يك سلسله آيات ديگر داريم كه بيش از حد رفع استبعاد است و مي خواهد بگويد اين همان نظام موت و حيات مشهود شماست ، چيز تازه اي نيست ، يك چيزي نيست كه شما نمونه اش را نديده باشيد . هر چيزي را تا انسان نديده ، شايد برايش ناشدني است ولي وقتي كه ديد مي گويد هست . مي گويند ادل دليل بر امكان يك شي ء وقوع آن است . آن آيات هم سلسله آياتي است كه مسأله موت و حيات مكرر يا مسأله حيات زمين را بعد از موتش يا تطورات حيات خود انسان را ذكر مي كند ، كه اين هم باز جزء بخشهايي است كه بعد عرض مي كنيم . يك بخش را ما مي خواستيم امروز عرض كنيم و آن بخش اين است كه در پنج شش آيه از قرآن در سوره هاي مؤمنون ، جاثيه ، دخان ، ص و انبياء ، طرز استدلال شكل استدلالهاي كلامي و فلسفي را دارد . حالا يك آيه اش را برايتان مي خوانم . در سوره مباركه " قد افلح المؤمنون " بعد از آن آياتي كه راجع به برزخ بود كه عرض كرديم مي فرمايد : " ا فحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لا ترجعون 0 فتعالي الله الملك الحق لا اله الا هو رب العرش الكريم " ( 2 ) . حالا ما هستيم و مفهوم اين آيه : آيا گمان. 1 يس / 78 و . 79 . 2 مؤمنون / 115 و . 116