معاد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معاد - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

 راههاي رضاي خدا برداريد " و انفقوا اموالكم " مالهاي خودتان را در راه خدا انفاق كنيد " و خذوا من اجسادكم فجودوا بها علي انفسكم " . اينجا كلمه روح نيست ، كلمه نفس است : از تن بگيريد و بر روحها و نفسها ببخشيد و بيفزاييد

. اينجا هم يك نوع دوگانگي ميان روح و نفس [ وجود دارد ] : از اين بگيريد و بر آن بيفزاييد . " و لا تبخلوابها عنها " به روح از جسم بخل نكنيد ، يعني حساب جسم را نداشته باشيد ، بيشتر حساب روح را داشته باشيد ، از اين بگيريد و بر آن بيفزاييد . سعدي عكس قضيه را به صورت ملامت مي گويد :




  • آنچه از دونان به منت خواستي
    بر تن افزودي و از جان كاستي



  • بر تن افزودي و از جان كاستي
    بر تن افزودي و از جان كاستي



در خطبه 213 كه قسمتي از آن ( در اواخر ) عنوان دعا دارد ، مي فرمايد : " اللهم اجعل نفسي اول كريمة تنتزعها من كرائمي و اول وديعة ترجعها من ودائع نعمك عندي " . مي خواهد بفرمايد خدايا نعمتهاي بزرگواري كه به من داده اي و عنايت كرده اي ، اينها را از من قبل از مردن نگير . اين را به اين تعبير مي گويد : خدايا اولين شي ء كريمي كه از من مي خواهي بگيري ببري پيش خودت ، همان نفس من باشد ، خدايا نفس مرا اولين شي ء بزرگواري قرار بده كه آن را از من مي گيري ، يعني نعمتهايت را از من سلب نكن . اين هم يك تعبير است .

همه اينها به نظر من دلالت دارد ، خصوصا آن سه قسمت اول كه صراحت دارد . ما ديگر وارد اخبار و احاديث در اين زمينه نمي شويم ، چون صحبت يكي و دو تا و ده تا و حتي صدتا [ حديث ] نيست ، همين قدر عرض مي كنيم كه از نظر ما نمي شود ترديد كرد

 و گفت مسأله روح به اين شكل ، بعدها كه تمدن اسلامي نضج گرفت و افكار ملتهاي ديگر در ميان مسلمين رواج پيدا كرد [ مطرح شد ] ، و مخصوصا در مسأله روح مي گويند پس از آنكه فلسفه يونان در اواخر قرن دوم و بالخصوص در قرن سوم در ميان مسلمين پيدا شد ، فكر روح به اين معنا كه در انسان يك روحي هست كه بعد از مردن از بدن خارج مي شود و باقي مي ماند پديد آمد ، [ در صورتي كه چنين نيست و در وجود اين

مي دهند ولي آنقدر نمي دهند كه اين حيوان سنگين شود و پيه در او خيلي پيدا شود . آن حالتي كه حيوان شكمش جمع مي شود و به اصطلاح مي گويند چنگ شد ، يعني حالت يك چنگ ( ابزار موسيقي ) را پيدا كرد ، اين را حالت " ضمره " براي اسب مي گويند . مي فرمايد خلاصه كم بخوريد به طوري كه شكمهايتان جمع شود .

/ 110