طرح دو سؤال - معاد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معاد - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

 قائل به بعد براي آن بشوند ، بگويند ابعاد دارد . اگر بگويند ابعاد دارد كه همان خاصيت ماده را دارد . يك قدرتي هم براي آن قائل هستند كه مي تواند حاكم و مسلط بر ماده و گرداننده ماده باشد ، نه مانند يك خاصيت ماده كه محكوم ماده است . اصل كلام ايشان از روزه شروع مي شود كه روزه براي استقلال انسان و خروج انسان از اسارت طبيعت است . حرف خيلي خوبي است و همين جاست كه ما را به فكر مي اندازد ، آن چيست كه مي خواهد از طبيعت آزاد شود ؟ خود طبيعت كه نمي تواند از خودش آزاد شود .

آن چيست كه مي خواهد با عبادت ، با روزه ، با نماز از اسارت طبيعت آزاد شود ؟ ولي بالاخره مي رسند به جايي كه حتي كارهاي هيپنوتيزرها را قبول مي كنند به اينكه اراده بر بدن مسلط مي شود . اراده آن هيپنوتيزر بر اين شخصي كه تحت تأثير او قرار گرفته است حكومت مي كند

 و اراده او را تحت تأثير قرار مي دهد و اراده او تمام قواي بدني را تحت تأثير قرار مي دهد . به او مي گويد : بخواب ! بدن فرمان مي برد و مي خوابد ، به او مي گويد : بيدار شو ! بيدار مي شود ، به او مي گويد : برو ! مي رود ، به او مي گويد : بيا ! مي آيد ،و از آن بالاتر كه ما به يك مناسبتي در باب وحي در اين باره بحث كرديم و يادمان نبود كه ايشان هم در اينجا بحث كرده اند ايشان كار مسأله تلقين را به اينجا مي رسانند كه مي گويند جاي ترديد نيست كه گاهي از تلقين به جاي داروي بيهوشي استفاده مي شود ، يعني يك عضو را كه مي خواهند جراحي كنند و مي خواهند احساس درد نكند ، به جاي اينكه داروي مخدر بكار ببرند ، به او فرمان مي دهند كه درد نكش ! فرمان كه مي دهند ، ديگر درد نمي كشد . اين نهايت تسلط روح بر بدن يا نهايت تسلط امور روحي بر امور بدني است يا به قول ايشان نهايت تسلط اراده است بر ماده و انرژي .

طرح دو سؤال

ما در اينجا از ايشان فقط دو سؤال مي كنيم . يكي اينكه آن چيزي كه شما اراده و روح در اصطلاح قرآن نه روح در اصطلاح ديگران به قول ايشان [ مي ناميد ] ، آن چيزي كه شما خودتان تصريح مي كنيد كه غير از ماده و انرژي است ، و تصريح مي كنيد كه جا ندارد ، در هيچ عضوي جا نگرفته و نمي شود گفت در فلان سلول مغز است ، آيا آن حقيقت خود آگاه است يا خود آگاه نيست ؟ در انسان يك خود آگاهي
 وجود دارد . ما يك موجود خود آگاه هستيم . آيا خود آگاهي ما مربوط به عنصر مادي است يا مربوط به انرژيهاي بدن ماست و يا متعلق به عنصر سوم است ؟ و آيا شما مي توانيد بگوييد آن عنصر سوم خود آگاه نيست ، همان كه تلقين مي پذيرد ، همان كه با پذيرش تلقين بر ماده مسلط مي شود

 ، خودش خود آگاه نيست ؟ اسمي از مسأله خود آگاهي نبرده اند . سؤال دوم ما اين است : آيا آن چيزي كه شما مي گوييد عنصر سوم در كنار ماده و انرژي است و مي گوييد من عندالله آمده است و با ابعاد ديگر وجود انسان فرق دارد ، با مردن باقي مي ماند يا معدوم مي شود ؟ شما كه به قرآن استدلال مي كنيد ، آيا قرآن درباره هر چه كه آن را من عندالله تعبير مي كند قائل به بقاء نيست ؟ نمي گويد : " ما عندكم ينفد و ما عند الله باق " ( 1 ) آنچه كه نزد شماست فاني مي شود ؟

مقصود از " آنچه كه نزد شماست " يعني آنچه كه ما آن را در عالم طبيعت و عالم تغير مي بينيم كه دائما كهنه مي شوند و از بين مي روند " و ما عند الله باق " و هر چه كه در نزد خداست از بين نمي رود ، هر چه كه جنبه عنداللهي دارد از بين نمي رود . مگر ديگران كه مي گويند روح مجرد [ چه منظوري دارند ؟ ] اصلا مجرد يعني چه ؟ مجرد يعني ابعاد مادي را مجرد است ، از خواص ماده [ مجرد است ] . اگر بپرسيم خود آن در ذات خودش متغير و متحول است ؟

مي گوييد نه . اگر بگوييم ابعاد مادي دارد ؟ مي گوييد نه . " مجرد است " يعني اينها را ندارد ، يعني مجرد از اين نقائص است . شما كه مي گوييد جا ندارد ، يعني مجرد از جاست . معني تجرد همين است و چيز ديگري نيست .

اگر شما براي آن ، خود آگاهي قائل باشيد كه خيال نمي كنم انكار كنيد و بقاء هم برايش قائل باشيد ، صد در صد همان حرف آنها را زده ايد و اگر هم قائل نباشيد ، مقدماتي كه چيده ايد منتهي مي شود به اين كه قائل به اينها بشويد . اين است كه ما مي گوييم آنچه كه در كتاب ذره بي انتها اثبات شده ، به حق اثبات شده است . البته ما يك مناقشات جزئي كه به اصل مطلب صدمه نمي زند داريم ، مناقشات جزئي در آن هست ولي پيكره كتاب پيكره بسيار صحيحي است و همان حرف روحيون را مي گويند .

. 1 نحل / . 96

/ 110