پيامبر خدا گفت: «اى على! بيا. هر آنچه در مسجد براى
من رواست، براى تو نيز رواست. آيا خشنود نمىشوى
كه براى من، به منزله هارون براى موسى باشى، جز در
پيامبرى؟ سوگند به آنكه جانم در دست اوست، تو در
روز قيامت با عصايت ـ كه از چوب تمشك است ـ،
كسانى را از حوض من مىرانى، آن گونه كه شتر غريبه را
از آب مىرانند. گويى كه جايگاه تو را نسبت به حوضم
مىبينم». 1 ر.ك: ج 9، ص 455 (همسانى حقوق وى با پيامبر خدا در مسجد وى)
.
4 / 2 ـ 4
فتح خيبر
473.مناقب على بن أبى طالب ـ به نقل از جابربن عبد اللّه ـ: چون على بن ابىطالب عليه السلام از فتح خيبر باز
آمد، پيامبر عليه السلام به او گفت: «اى على! اگر نبود [ بيم] اين كه
گروهى از امّتم، درباره تو چيزى را بگويند كه نصرانىها
درباره عيسى عليه السلام گفتند، در حقّ تو سخنى مىگفتم كه بر
هيچ گروهى از مسلمانان نمىگذشتى، مگر آنكه خاك
زير پايت و باقىمانده آب وضويت را بر مىگرفتند و به
آن دو، شفا مىجستند؛ امّا تو را همين بس كه براى من...،
به منزله هارون براى موسى عليه السلام هستى، جز آن كه پيامبرى
پس از من نيست». 2
4 / 2 ـ 5
هنگام تعيين سرپرست براى دختر
حمزه
474.تاريخ دمشق ـ به نقل از عبد اللّه بن جعفرـ: چون دختر حمزه به مدينه آمد، على عليه السلام و جعفر و
زيد، هر يك سرپرستى او را ادعا كردند. پيامبر خدا گفت:
1 - تاريخ دمشق: 42/140/8525، و 42 / 139/8524،
المناقب: 109/116.2 - مناقب على بن أبى طالب: 237/285، المناقب:
158/188، و 129/143.