بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
جز خانهاى كه پيامبر خدا و خديجه در آن بودند، و من سومين آن دو بودم.نور وحى و رسالت را مىديدم و بوى نبوّت را استشمام مىكردم و من، هنگامى كه وحى بر او فرود آمد، ناله شيطان را شنيدم. پرسيدم: اى پيامبر خدا! اين ناله چيست؟ گفت: «اين، شيطان است. از اينكه او را بپرستند، نوميد است. همانا تو آنچه را من مىشنوم، مىشنوى و آنچه را من مىبينم، مىبينى، جز اينكه پيامبر نيستى؛ بلكه وزير هستى و بر راه خير». 1 تصريح پيامبر خدا بر امامت و ولايت على عليه السلام بدان گونه گسترده و روشن است كه هيچ ترديدى را بر نمىتابد. آن بزرگوار، نه يك بار و نه دو بار، بلكه دهها بار به اشارت و صراحت، «حقّ خلافت» و «خلافت حق» را فرياد كرد و طرحى روشن و مشخّص براى آينده امّت در انداخت و اين همه ، در برابر چشم مردم صورت پذيرفت. اين حقنمايى و حقگسترى، تمام دوران رسالت آن بزرگوار را فرا گرفت و در واقعه «غدير» به اوج خود رسيد و حق بر ستيغ قرار گرفت.در نگريستن به همه اين موارد ـ كه در اين فصل، به تفصيل، گزارش خواهند شد ترديدى باقى نمىگذارد كه بزرگترين دلمشغولى پيامبر خدا، مسئله «امامت و رهبرى آينده» بوده است. از اين روى، پيامبر صلي الله عليه و آله براى روشن كردن اين حقيقت و ابلاغ اين مأموريت الهى ، هيچ مناسبت و موقعيّت شايستهاى را از دست، نهشته است.در اين فصل، بر پايه اسناد و مدارك بسيار و با استناد به متون حديثى، تاريخى و تفسيرى فريقين، گزارشى ارائه كرده، تحليل بحث را از نخستين روزهاى رسالت پيامبر صلي الله عليه و آله آغاز مىكنيم و اوج آن را در غدير، نشان خواهيم داد. سپس واقعه غدير را با شرح بيشتر باز مىگوييم و چگونگى آن را در پرتو روايت و درايت، بررسى خواهيم نمود. نهج البلاغة: خطبه 192.