بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
پيامبر خدا نگريست و ديد كه او على بن ابىطالب عليه السلام است. گفت: «در چه حالتى آن را به تو بخشيد؟». گفت: در حال ركوع به من بخشيد.پيامبر خدا گفت: «"تنها ولىّ شما، خدا و پيامبر اوست و [نيز [مؤمنانى كه نماز مىخوانند و در حال ركوع، صدقه مىدهند. و هر كس خدا و پيامبرش را ولىّ خود گيرد،..." (تا پايان آيه)». 1 602.تذكرة الخواصّ ـ به نقل از ابوذر غفارى ـ: روزى نماز ظهر را در مسجد خواندم و پيامبر خدا حضور داشت. بينوايى به گدايى برخاست و كسى چيزى به او نداد. على عليه السلام در ركوع بود. پس با انگشتش به بينوا اشاره كرد و مسكين، انگشتر را از انگشت او گرفت.پيامبر صلي الله عليه و آله كه شاهد آن همه بود، سرش را به سوى آسمان بلند كرد و گفت: «خدايا! برادرم موسى عليه السلام از تو درخواست كرد و گفت: "رَبِّ اشْرَحْ لِى صَدْرِى* وَيَسِّرْ لِىآ أَمْرِى ... وَأَشْرِكْهُ فِىآ أَمْرِى؛ 2 خدايا! سينهام را برايم بگشاى و كارم را برايم آسان كن ... و او را در كارم شريك گردان". پس آيهاى بر او نازل كردى كه: "سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلاَيَصِلُونَ إِلَيْكُمَا؛ 3 به زودى تو را با برادرت نيرومند سازيم و براى شما دو نفر، تسلّطى قرار دهيم كه دستشان به شما نرسد".خدايا! من محمّد، برگزيده و پيامبر تو هستم. پس، سينهام را برايم بگشاى و كارم را برايم آسان كن و وزيرى (دستْيارى) از خانوادهام برايم قرار ده و با او پشتوانهام ـ يا پشتم ـ را نيرومند بدار».به خدا قسم، پيامبر صلي الله عليه و آله دعايش را تمام نكرده بود كه جبرئيل عليه السلام از نزد خداى متعال فرود آمد و گفت: اى محمّد! بخوان: «تنها ولىّ شما، خدا و پيامبر اوست و [ 1 - النور المشتعل: 66/7، شواهد التنزيل: 1/234/237، المناقب: 264/246.2 - طه، آيه 25، 26، 32.3 - قصص، آيه 35.