بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
گفت: «آيا گواهى نمىدهيد كه خدا و پيامبرش به شما از خودتان سزاوارترند و خداوند و پيامبرش مولاى شمايند؟».گفتند: چرا.گفت: «هر كه من مولاى اويم، على مولاى اوست. من دو چيز در ميان شما نهادم كه اگر به آنها چنگ زنيد، پس از من هيچگاه گمراه نمىشويد: كتابى از خدا ـ كه در دستتان است ـ و اهل بيتم». 1 774.إثبات الوصيّة: چون پيامبر صلي الله عليه و آله به وادى خُم رسيد، آيه نگهدارىاش از [گزند] مردم در [ابلاغ ولايت[ امير مؤمنان، بر او نازل شد. پيش از آن هم فرمان ابلاغ مىرسيد؛ امّا به انتظار گفته خداى : «خدا تو را از مردمْ حفظ مىكند» باز مىايستاد.چون آيه نازل شد، به سخن گفتن برخاست و پس از حمد و ثناى فراوان خداوند، امير مؤمنان را پيش چشم مردم، بلند كرد و او را رهبر [آينده امّت] و قائم مقام خود ساخت ...، همانگونه كرد كه راويان حديث غدير خم، روايت كردهاند. سپس در آخر ذى حجّه [به مدينه[ بازگشت. 2 775.بشارة المصطفى ـ به نقل از ابن عبّاس، درباره سخن خداى : «اى پيامبر! آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده، ابلاغ كن و اگر چنين نكنى، رسالتش را نگزاردهاى و خداوند، تو را از [گزند] مردم حفظ مىكند. خداوند، كافران را هدايت نمىكند» ـ: درباره على عليه السلام نازل شد. پيامبر خدا فرمان يافت كه آن را ابلاغ كند.پس پيامبر صلي الله عليه و آله دست على عليه السلام را گرفت و گفت: «هر كه من مولاى اويم، على 1 - مشكل الآثار: 2/307، السنّة ، ابن ابىعاصم: 591/1361.2 - إثبات الوصيّة: 132.