احاديث امامت
امام، كه به لحاظ واژهشناسى، همان «پيشرو، پيشتاز،سرپرست و پيشواى قوم و قبيله» است، 1 بىگمان، در فرهنگ قرآنى و دينى، پيشواىِ امّت
در ابعاد گونهگون و عهدهدار اداره امور جامعه است. اين
حقيقت را از جمله مىتوان از دو نامه كه ميان مولا
على عليه السلام و معاويه مبادله شده است، دريافت.على عليه السلام در ضمن نامهاى دراز دامن، از جايگاه خود و
اهل بيت قدس سرهما سخن مىگويد و وصايت و جانشينى
خويش را از پيامبر خدا، يادآور مىشود. معاويه، در
جواب به صراحت مىگويد:محمّد، مُبلّغى بود با رسالتِ رساندن كلام و سخن پروردگارش و بس!معناى كلام معاويه اين است كه پيامبر خدا، نه پيشوا
بود، نه زعيم، نه زمامدار سياسى، و نه....على عليه السلام در ردّ كلام معاويه، به صراحت مىنويسد:و آنچه از امامتِ محمّد صلي الله عليه و آله انكار كردى و پنداشتى كه او پيامبر بود و پيشوا نبود، به انكار همه پيامبرانِ پيشوا مىانجامد؛ امّا ما گواهى مىدهيم كه او فرستاده، پيامبر، و پيشوا بود.
2
اين گفتگو، به روشنى نشانگر جايگاه امام در انديشه
اسلامى و بيانگر چرايى ستيز بنى اميّه با اين عنوان است.
اين گفتگو مىتواند عمق اخبار و احاديث بسيارى را كه
پيامبر خدا در آنها بر امامت على عليه السلام تأكيد كرده است،
نشان دهد. از جمله
1 - العين: ماده
«أمم».2 - الغارات: 1 / 203.