بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
آيه، طبق نظر مفسّران، بدون هيچ ترديد، درباره حاطب بن ابىبَلْتَعه است، پس از اينكه نامهاى به سوى قريش فرستاد. 1 و نيز فرموده است:«فَتَرَى الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَىآ أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٌ؛ 2 آن گاه، بيماردلان را مىبينى كه در كار آنان مىكوشند و مىگويند: بيم آن داريم كه بلايى بر سرمان بيايد»كه مراد، عبد اللّه بن اُبَى است و مفسّران، يكسر، همين شأن نزول را آوردهاند. 3 بدين ترتيب، روشن مىشود كه اين نكتهگيرىِ برخى از مفسّران، نه از سر تحقيق، بلكه به انگيزه ترديدافكنى در فضيلتى بزرگ است، كه از اين موارد، كم نيست.آيه، به روشنى، «ولايت» را در اللّه و پيامبر صلي الله عليه و آله و على عليه السلام منحصر كرده است. پُر واضح است كه اگر ولايت را به معناى «نصرت» و يا «محبّت» بگيريم، اين انحصار، به هيچ روى، وجهى نخواهد داشت. 4 در اين مَدخل برآنيم كه تلاشهاى پيامبر خدا را براى تعيين امامت و روشن ساختن رهبرى آينده امّت نشان دهيم. اشاره نمونهوار به آيات، براى آن است كه جايگاه وحى الهى در اين تلاش، روشن گردد و معلوم شود كه پيامبر صلي الله عليه و آله با تفسير، تأويل وتبيين اين آيات، روشنگرى در جهت تثبيتولايت را به كمال رسانده است. 1 - تفسير الطبرى: 14 / جزء 28 / 58، التبيان: 9 / 576.2 - مائده، آيه 52.3 - تفسير الطبرى: 4/جزء 6/278، الوسيط فى تفسير القرآن المجيد: 2/197.4 - تفسير آيه را از جمله بنگريد در الميزان فى تفسير القرآن: 6 / 8 به بعد، الكشّاف: 1 / 347، و نيز: ص 187 (ولايت على، ولايت خدا و پيامبر است).